روزگار معاصر شیراز از سال1300 خورشیدی تا کنون

شیراز آن روز از سوی شمال محدود می شد به دروازه ی اصفهان کنونی، سه راه مدبری، ارگ کریم خانی، دروازه ی باغ شاه (میدان شهرداری تا چهارراه زند کنونی)، محله ی موردستان (محله ی شمال غربی شهر)؛ جایی که امروز مهمان خانه ی پارک هتل و خانه های شمالی آن است.

روزگار معاصر (از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا کنون)
مرحوم «علی سامی» در کتاب «شیراز شهر جاویدان» چهره ی شیراز را در بین سال های 1300 تا 1362 خورشیدی این گونه نمایانده است: «شیراز آن روز از سوی شمال محدود می شد به دروازه ی اصفهان کنونی، سه راه مدبری، ارگ کریم خانی، دروازه ی باغ شاه (میدان شهرداری تا چهارراه زند کنونی)، محله ی موردستان (محله ی شمال غربی شهر)؛ جایی که امروز مهمان خانه ی پارک هتل و خانه های شمالی آن است. آثار خندقی هم بود که از پشت ارگ، جای خیابان ناصر خسرو کنونی می گذشت و تا خیابان دهنادی و داریوش تا کل مشیری کشیده می شد. دروازه ی باغ شاه، یک دروازه ی تنگ و کم عرضی بود که دو دکان در هر طرف آن بود. یک دکان آجیل فروشی، یک عطاری، یک بقالی و دکان دیگری را که یادم نیست چه بود. از دروازه که به سوی غرب میرفتند صحرا و یک جاده ی خاکی بود؛ جای خیابان زند کنونی، و سمت شمال این راه هم صحرای زراعتی بود تا برسد به محل انجمن فرهنگی ایران و انگلیس (کنسول گری پیشین) تنها دو سه باغ در حاشیه ی این خیابان بود، مانند باغ صمد آقا، باغ زعفرانی و باغ شیخ و سمت جنوبی این خیابان همه صحرای زراعتی بود تا برسد به کل مشیر و پایین تر آن تا دروازه ی کازرون. باغ کنونی موزه از قسمت شمال و مشرق بزرگتر بود. خیابان شرقی موزه و همه ی مغازه های سمت شرقی اش و در سمت شمال موزه هم به اندازه ی طول حوض بزرگ جنوبی موزه، باغ ادامه داشت. یک در آن یعنی در شمالی به میدان توپ خانه و در جنوبی اشی به سایر بناهای کریم خانی که اکنون اداره ی دارایی است باز می شد. بنابراین باغ کریم خانی که آرامگاه او در عمارت کلاه فرنگی وسط آن قرار داشت، شامل باغ کنونی موزه، خیابان شرقی و خیابان زند، دبیرستان نمازی، دبیرستان حرفه ای نمازی، کتابخانه ی ملی، دبیرستان دخترانه ی ناظمی ، دبستان زند، ادارهی تربیت بدنی و اداره ی آموزش و پرورش می شد.در ضلع جنوب شرقی این باغ میدانی بود به نام میدان مال فروش ها که صبح ها در آن جا الاغ و اسب و قاطر داد و ستد میشد. میدان توپخانه در شمال باغ موزه قرار داشت. میدان بزرگی بود که در شمال آن عمارت تلگراف خانه و مدرسه ی شعاعیه (جای خیابان کنونی غرب اداره پست و تلگراف و تلفن ) و قسمتی از آن هم تا پشت بازار وکیل حجره هایی بود جایگاه سربازان، از سوی مغرب هم ارگ کریم خانی و دیوار بلند آجری آن و از سمت مشرق به دیوار بازار وکیل رفت و آمد می شد. جنوب آن نیز باغ موزه و میدان مدبری (میدان جلو مسجد وکیل) بود. بنابراین میدان توپخانه ی آن روز، شامل همه ی بناهای شهربانی، بانک ملی،
دبیرستان، بانک سپه، بانک عمران، بانک بازرگانی و قسمتی از خیابان زند بود. از این جهت آن جا را میدان توپخانه می گفتند که تا سال ۱۳۰۰ و اندی پس از آن، توپ ظهر و توپ افطار و سحر ماه مبارک رمضان و روزهای اعیاد و جشن نوروز، در این میدان خالی میشد. همیشه سه چهار توپ در آن جا، جایی که امروز عمارت شهربانی است، وجود داشت. اشخاصی را که می خواستند اعدام کنند، در این میدان دار می زدند و یا دم توپ می گذاشتند. میدان مشق سربازان معدود آن روز، و همچنین تشریفات موزیک نظامی هم در گوشه ی همین میدان اجرا می شد. در زاویه ی شمال غربی راهی بود که به محله ی موردستان و خیابان باغ شاه می رفت. در زاویه ی شمال شرقی نیز راه باریکی بود که از آن، به قبر عبدالله خفیف و پشت بازار وکیل و سپس به بازار نو و دروازه ی اصفهان میرفتند. در قسمت جنوب هم در زاویه ی جنوب شرقی راهی به میدان مدبری و مسجد وکیل داشت، از دروازه ی اصفهان که به سمت بازار نو و بازار وکیل، رو به جنوب سرازیر می شدند، نخست بازارچه ی روبازی بود که محل بارانداز بارفروشان و جای فروش میوه و سبزی و خواربار و حبوبات و اجناسی بود که از دروازه ی قرآن و روستاهای شمالی شیراز وارد شهر می شد. بازار نو پر از کالاهای مورد نیاز روستاییان بود؛ و بیشتر روستاییان دهاتشمالی حومه ی شیراز و قصبات شمالی چون زرقان و بند امیر و کربال و مرودشت و رامجرد و بیضا و خرامه و سیوند و سعادت آباد، نیازمندی های خود را از قبیل پارچه، نمد، ظروف مسی و رویی، جامه های دوخته ی زنانه و مردانه، کلاه نمدی، لوازم چارپایان چون پالان و زین و دهنه و غیره، از این بازار خریداری می کردند؛ و کالاها و فرآورده های خود را هم مانند قالی، گلیم، جاجیم، گبه، شیره، کشمش، مویز، روغن، کشک، جوزقند، انجیر، حبوبات، خشکبار، میوه
و تره بار در این بازار میفروختند و یا با جنس مورد نیاز معاوضه می کردند. در این بازار نمادهای خوب تهیه می شد و لباس های دوخته ی زنانه و مردانه و ابزار و لوازم چارپایان، فراوان یافت می شد. بازار وکیل که امروز بیشتر دکان هایش قالی فروشی یا ظروف ملامین فروشی و زیلوفروشی شده است، در آن دوره محل فروش پارچه های الوان و گران قیمت زنانه و مردانه مانند ماهوت، فاستونی و حریر بود، و چند دکان در بالای بازار وکیل، سمت بازار نو مخصوص فروش توتون و تنباکو و سیگار و سقط فروشی و عطاری و بقالی بود. این دکان ها همه معتبر و دارای جنس های مرغوب و ممتاز بودند و بهای آن نیز نسبت به داخل شهر ارزان تر و مناسب تر بود. قند و شکر ریز و درشت و نبات و چای، ادویه و فلفل و زعفران و زردچوبه، شمع و لیمو عمانی و گیاه هان طبی، به حد وفور در این دکان ها موجود بود. بازار سراجان یا ترکش دوزها (بازار سمت غربی) ویژه ی فروش زین و برگ و دهنه و لوازم چهارپایان و وسایل چرمی بود؛ و بازار شمشیرگرها که کمی پایین تر و به موازات همین بازار بود، و جلو در مسجد وکیل یک در آن است ، ویژه ی فروش جنگ ابزارهای آن روز از قبیل شمشیر، کارد، قمه، چاقو، و مانند اینها بود. این دو بازار اینک همه قالی فروشی شده است و این نمودار سطح بالای زندگی مردم در این شصت سال اخیر است که به جای دو سه دکان قالی فروشی در همه ی پنج بازار وکیل، اینک ده ها دکان قالی فروشی آن هم قالی های اعلای کاشانی و کرمانی و تبریزی وجود دارد. بازرگانان طراز اول در سرای روغنی و گمرک و سرای فیل و قوامی حجره داشته و کف این کاروان سراها و تیمچه ها و انبارهایش پر از جنس و کالای بازرگانی چون قند و شکر و شمع و قماش، ادویه و چای و توتون و غیره بود. تجارت به حد ممتازی رواج داشت. در هر حجره ی این کاروانسراها، هم در طبقه ی زیرین و هم طبقه ی بالایی، یک یا دو و گاهی سه یا چهار بازرگان معتبر دفتر داشتند و به کسب و کار سرگرم بودند. میدان مدبری در جلو مسجد وکیل و تا کتابخانه ی ملی (شهید دستغیب)
محدود می شد. مغازه و دکان هایی هم در کنار آن بود. در دکان های بازار وکیل به ویژه از چهار سوق به پایین انواع پارچه های گرکی و پشمی و ابریشمی و ریسمانی اعلا و متوسط و اجناس خرازی و ظروف چینی در دکان های بزازی و خرازی و بلورفروشی موجود بود. چند دکان عبافروشی هم بود که عباهای ممتاز تابستانی و زمستانی و بهاره عرضه می کرد. در بالای بازار، نزدیک بازارنو چند دکان عطاری و سقط فروشی و توتون فروشی و بقالی بود که قند و شکر ریز و درشت و نبات و انواع چای سفید و سیاه و سبز و شمع و ادویه و فلفل و زردچوبه و لیمو عمانی و گیاه هان طبی و توتون و تنباکو و سیگار و قوطی کبریت به حد وفور فروخته میشد. اشیا و اجناس بقالی ها و سقط فروشی ها از هر جای شهر ارزان تر و مناسب تر و فراوان تر به دست می آمد. از بازار وکیل که به سوی جنوب پیش می رفتند دکان های معتبر قنادی و میوه فروشی و طلافروشی بود و سپس وارد بازار پرپیچ و خمی می شدند که به (بازار حاجی) معروف است. در آن روزگار دکان های این بازار پر از جامه های دوخته ی زنانه و مردانه ی روستایی بود و چینی آلات و پارچه های پشمی و ریسمانی و قالی و گلیم و نمد و اجناس درجه متوسط عرضه میشد. این بازار تا در شرقی صحن حضرت سید میر محمد علیه السلام ادامه دارد. این سه بازار (بازار نو، بازار وکیل و بازار حاجی ) و کاروان سراهای متصل به آنها مرکز عمده ی بازرگانی و اقتصادی و داد و ستد شیراز ، و همیشه شلوغ و جنجالی بود. در وسط بازار حاجی به سمت مشرق جایی بود به نام سرتل، (اینک خیابان شده است). در آن جا انواع میوه ها و سبزی ها و تره بار و حبوبات موجود به بهای مناسب تری فروخته می شد. این محلی هنوز در کنار خیابان و پیاده روهای طرفین خیابان لطفعلی خان زند و حوالی مدرسه ی خان موقعیت خود را نگه داشته و اجناس فراوانی وجود دارد. بین دو صحن بقعه ی حضرت شاه چراغ و حضرت سید میر محمد علیه السلام، بازار سرپوشیده ی زیبایی وجود داشت به نام «سرحوض بازار آقا». دکان های بزازی و خرازی این بازارچه پر از اجناس لوکس آن روز اعم از پارچه ی زنانه و مردانه و لوازم آرایش زنانه بود. بین صحن حضرت شاه چراغ علیه السلام و صحن مسجد نو بازار سرپوشیده ی دیگری به نام «سر چهارراه» بود که دکانهای آن قنادی و میوه فروشی و عطاری و سقط فروشی و کفاشی و خرازی و نانوایی و قصابی وآشپزی و کبابی و چلوکبابی و آجیل فروشی و سبزی فروشی بود. بازاری بود مملو از انواع خوراکی ها که توسط این دکان ها و دوره گردها عرضه می شد. بهترین و مرغوب ترین دکان نانوایی شیراز در این بازار بود که گاه نان آن را به تهران نیز می بردند. نوعی نان به نام «نان بازاری یا تافتون» که اینک یک دانه نان با آن مرغوبی و آرد خوب در تمام کشور به دست نمی آید. در چهار سوق این بازار به سمت شمال، پس از عبور از کوچه ای، به بازار مرغ می رفتند که انتهای این بازار به در حمام نقشک و بقعه ی سید عبدالله و سپس به بازار وکیل می رفت. این بازار در بعضی جاها سرپوشیده بود و کاروان سراهای چندی در کنار خود داشت. دکان هایش بیشتر زرگری، نقره فروشی، مسگری، سفیدگری، اسباب و لوازم بنایی و ساختمانی، وسایل نجاری و آهنگری و باغبانی بود. یک قسمت از این بازار هنوز باقی است که رو به روی خیابان احمدی قرار گرفته است. بازار مسگرها که امروز تنها چند دکان مسگری در آن وجود دارد، در آن زمان مسگری و سفید گری بود و صدای کوبیدن مس در این بازار تا مسافتی دور شنیده می شد. از سر چهار راه به جنوب، بازار سردزک بود که دکان های آن نیز همه آذوقه فروشی و عرقیات و برنج کوبی و بلورفروشی و عطاری و نانوایی و قصابی بود. بازارهای معمور و پر رونق دیگری مملو از مواد خوراکی و اجناس در گوشه و کنار شهر وجود داشت، هم چون بازارچه ی ارمنیها (به مناسبت کلیسای ارامنه در آن)، بازارچه ی فیل، بازارچه ی حاجی زینل، بازارچه ی منصوریه، (درب مدرسه ی منصوریه)، بازار کل مشیر، سرحوض قارچی، بازار سمت غربی مسجد نو،  بازارچهی دروازه سعدی، بازارچه ی دروازه قصاب خانه و . . . که همه سرشار از مواد خوراکی و پختنی و سبزی و اسباب زندگی بود. بنابراین آن روزها شیراز محدود می شد:

– از شمال به: دروازه ی سعدی، دروازه ی اصفهان، محله ی مدبری (سه راه مدبری کنونی) خیابان فرمانیه ، میدان توپخانه، دروازه ی باغ شاه ، ارگ کریم خانی،
– از مغرب بـــه: دروازه ی باغ شاه، سمت شرقی خیابان داریوش، کل مشیر، دربند مشیر، باربند مشیر، دروازه ی کازرون .
– از سوى جنوب به: دروازه ی کازرون، کل شاهزاده قاسم، امامزاده ابراهیم، دروازه ی شاه داعی تا (فلکه ی) خاتون (تقریباً خیابان سیبویه امروزی).
– از مشرق به: فلکه ی خاتون’ دروازه ی قصاب خانه، کل شیخ ابوذرعه، دروازه ی سعدی (تقریباً خیابان کنونی از فلکه ی خاتون تا فلکه ی ولیعصر کمی به سمت مغرب و رو به شهر).
جز این محدوده که شهر را تشکیل می داد، همه ی اطراف و جوانب، زمین های زیر کشت بود که در  آن غلات و حبوبات و تره بار و هندوانه و خیار و پیاز و شلغم و ترب و باقلا، کاهو و بادمجان و کدو و هویج کشت می کردند. همه جا جوی های آب پاک و زلال به روی کشتزارها روان، و همه ی این فضاهای سبز و خرم، جایگاه گشت و گذار و تفریح مردم شهر بود. در عرض این شصت و اندی سال، شهر از سوی شمال تا دامنه ی کوه ها پیش رفت کرده و در بعضی جاها حتی به روی کوه ها هم خانه ساخته شده است (از کفترک تا معالی آباد). از سوی مغرب هم از منصورآباد و معالی آباد و کوه دراک و کارخانه ی سیمان تا چنار راهدار. از سوی جنوب از چنارراهدار، عادل آباد، قبله، کوتاهی، سلطان آباد، شیخ علی چوپان تا فرودگاه جدید. از سوی مشرق هم از فرودگاه جدید تا دهکده ی روانی و کفترک، خانه ها و کارخانه ها ساخته شده است. همه ی این خانه ها و ادارات دولتی و بانک ها و مدارس و مساجد جدید که قبلاً صورت داده شد، در عرض این شصت و اندی سال احداث گردید. خیابان زند در آن روزگاران بیابانی بود که نخست در سال ۱۳۰۳ خورشیدی مانند چهار باغ اصفهان درخت کاری و باغچه بندی شد تا فلکه ی استانداری و سپس در سال ۱۳۰۹ خیابان عریض و طویلی شد و در سال ۱۳۳۸ به صورت بولوار درآمد. بیشتر خانه ها و بولوارها و خیابان کشی های شمال و غرب شهر در دو دهه ی چهارم و پنجم و تا این زمان که به واسطه ی افزایش بهای نفت، بهبودی در وضع اقتصادی و مالی مردم پدید آمد، ساخته شده است.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *