جواهرات و زیور آلات شخصی دوره هخامنشیان

جواهرات و زیور آلات شخصی دوره هخامنشیان

می دانیم که به خصوص درباریان در دوران هخامنشی مال و منال زیادی داشتند، منابع باستانی و تا حدی کم تر کشفیات باستان شناسی نیز مؤید این نکته هستند. بنابراین شگفت آور است که از آن دوران جواهرات زیادی به جا نمانده باشد. مجموعه ی اصلی جواهرات به جا مانده از ایران بزرگ گنجینه ی پیدا شده در نزدیکی یکی از کاخ های پاسارگاد، جواهرات درون تابوتی مفرغی در شوش و بخشی از گنجینه ی آمودریا است. اکنون به این فهرست باید گنجینه ی اردبیل را هم افزود که در موزه ی میهو واقع در ژاپن قرار دارد. گنجینه های گرجستان و ليديا در باختر ترکیه نیز نمونه های باشکوه از جواهرات هخامنشی هستند. بازنمودهای جواهرات را در هنر هخامنشی هم می توان مشاهده کرد مثلا در نقش برجسته های تخت جمشید و تندیس داریوش در شوش، به رغم محدود بودن مقدار و گسترهی جواهرات هخامنشی، برخی نمونه ها بسیار باشکوه است.

کیفیت ظریف و تزیینات چندرنگی که ویژگی آن دوران بود جواهرات هخامنشی را متمایز می کند. در سنت هخامنشی جواهرات را درون قطعات سنگ، شیشه، بدلیجات و شاید لعاب های رنگارنگ کار می گذارند. فیروزه، سنگ لاجورد و عقیق محبوب ترین سنگ های به کار رفته همراه جواهرات هستند اما از بلور و سنگ های دیگر هم استفاده کرده اند. از سنگ نوشته های شوش می دانیم طلای مورد استفاده را از شمال افغانستان، عقیق را از شرق آمودریا و فیروزه را هم از شرق دریای خزر می آوردند.

در دوران هخامنشی دست بندهایی که معمولا در انتهای شان كله ی جانوران را برجسته کاری کرده بودند محبوبیت زیادی داشت. در نقاشی ها و تندیس های آن دوره هم چنین دستبندهایی به چشم می خورد. مثل دست بندهای دارای سر بز وحشی که در پاسارگاد به دست آمده است. در گنجینه ی آمودریا نیز کله ی شیر، بز، اردک، بزهای بالدار و اژدها را برجسته کاری کرده اند که به سنتی دیرین در خاور نزدیک تعلق دارند. اکثر دست بندها به منظور ایجاد جلوه های ویژه مرصع کاری شده بودند، معروف ترین نمونه های مرصع کاری شده نیز بازوبندهایی از گنجینه ی آمودریا هستند که شیر دال در آنها برجسته کاری شده است و با سنگ های رنگی، شیشه و بدلی جات، مرصع کاری شده اند. البته بعید است که چنین بازوبندهایی را به راستی به بازو می بستند بلکه جنبه نمایشی داشتند زیرا شیر دال برجسته کاری شده روی آن دست و پاگیر بودند. این در مورد دستبندهای دارای بز بال دار هم صدق می کند. به گفته ی گزنفون، دست بند از جمله هدایای با ارزش در میان پارسیان بود. با ارزش بودن دست بندها در نقش برجسته های آپادانا در تخت جمشید هم نمایان است که چهار نماینده در حال حمل دست بندهایی دارای سرهای برجسته کاری شدهی جانوران هستند تا به پادشاه هدیه دهند. یکی از دست بندها نیز دارای شیردال است که شبیه دست بندهای گنجینه ی آمودریا است. می دانیم که در دوران هخامنشی گردن بند هم رواج داشت و نمونه ی باشکوه آن گردن بند دارای کله ی شیر از شوش است. در کاشی اسکندر هم که در پمپئی کشف شده است داریوش سوم نیز گردن بندی دارای سر جانور به گردن دارد. در تندیس پناهوتپ متعلق به مصر تحت حاکمیت هخامنشیان نیز گردن بند بسیار باشکوهی دارای بز کوهی خوابیده به چشم می خورد. چشم گیر ترین گوش واره دوران هخامنشی هم دارای شکلی تخت و گرد است که دایره ی کامل نیست. روزنه ای در بخش بالایی آن تعبیه شده است که گیرهای لولایی از روی آن می گذرد و گوش واره روی گوش نگه می دارد. این گیره معمولا در دو طرف دارای حفره هایی است و دو خار کوچک آن را در جای خود نگه می دارد. نوع ساده تر این نوع گوشواره دارای سطحی تخت است، وسط آن تو خالی است و گاهی در لبه های دورتادور آن با گویچه هایی تزیین شده است که احتمالا نشانگر گل است. نمونه ی نقره ای چنین گوشواره ای در بابل به

دست آمده است. نمونه ای طلایی آن هم که در دوران هخامنشیان محبوبیت یافت آراسته به خدای کوتوله مصریان است. یک گوشواره باشکوه به این شکل از تابوتی مدفون در شوش به دست آمده است که دارای تزیین خانه خانه ای از جنس عقیق و فیروزه در دو طرف است. ظریف ترین نمونه های این نوع گوشواره در گنجینه ای وجود دارد که در نزدیکی یکی از عمارت های پاسارگاد کشف شد. این نوع گوشواره از سیم های زر و دانهی ریز و نفیس طلا ساخته شده است و تمام شان دارای آویزه هایی هستند که در بدنه ی گوشواره نصب شده اند یا از آن آویزان هستند یا تلفیقی از این دو صورت را دارند. گوش واره ها در نقش برجسته های تخت جمشید نیز در گردن افراد به چشم می خورد. عموما این گوش واره ها حلقه های مدور ساده ای به نظر می رسند ولی گاهی نیز شکل تختی دارند که شرح داده ایم. ورزاهای انسان سر که در دو طرف دروازه ها ایستاده اند گوش واره هایی از هلال ماه به گوش دارند که در سرزمین آشور رواج داشت که نشان گر خاستگاه آشوری ها است. چندین فرستاده در نقش برجسته های آپادانا نیز حلقه های مدوری دارای آویزه های قطره شکل به گوش دارند. سینه بندهایی نیز در خاور نزدیک عصر باستان در دوران هخامنشیان رایج بوده است که از مصریان تقلید شده بود. سینه بند بسیار ظریفی را می توان در تندیس مصری پناهوتپ مشاهده کرد که لباس پارسی به تن دارد. این نمونه به شکل مستطیل است و تصویر پادشاهی را نشان می دهد که احتمالا داریوش است.

تزیینات لباس

تزیین منسوجات و پوشاک با زیور آلات زر قدمتی دیرینه در خاور نزدیک عصر باستان دارد که تا دوران هخامنشیان تداوم یافت. در نقش برجسته های تخت جمشید می بینیم که لباس پادشاهان پارسی تزیینات بسیار زیادی دارند که شکل شیر و هلال از جمله ی آنها است. نفیس ترین تزیینات پوشاک که به جا مانده است یک جفت دگمه به شکل هلال است که در تابوت کشف شده در شوش پیدا شده است. برگه ها و حلقه های طلا نیز از جمله تزییناتی است که به لباس می دوختندهلال های طلای به دست آمده در گنجینه ی آمودریا دارای نقش شیر دال، عقاب، ابوالهول تاج دار، قرص های بالدار و خدای کوتوله ی مصریان هستند.

فناوری دست بندهای گنجینه ی آمودریا

دو دست بند آمودریا دارای ویژگی های تندیسی هستند. هر دو از چند بخش ساخته شده اند که یکایک از دل خاک بیرون آوردند و به هم وصل کردند.

تزیینات چندرنگی این دست بندها به طرح سه بعدی آن ها غنا بخشیده است و با فروغ طلا دارای تباین است. برجسته کاری هم یکی دیگر از بن مایه های طرح این دست بندها است که به بازتابش نور یا فقدان نور در بخش های سایه دار بستگی دارد و از فضای دارای نور به فضای بدون نور ظاهر آن تغییر می کند. جلوه های رنگی با اندودن دست بند به مواد غیر آلی هم ایجاد شده است.

شکل پیچیده ی این دست بندهای باشکوه از دانش فنی پیشرفته در دوران هخامنشیان خبر می دهد. زرگران حرفه ای هایی متخصص و دارای مهارت های هنری و زیباشناختی بالایی بودند. چندین فن ظریف فلزکاری را با هم تلفیق می کردند و در دنباله ی از پیش تعیین شده ی اجرا می کردند. دست بندها جلوه ای از یکی از دشوارترین دست آوردهای صنعت گری هخامنشیان هستند. صنعتی که می توانست چنین جواهرات ظریفی خلق کند می بایست به خوبی مجهز بوده باشد. علائم ابزارها و بافت سطوح و شکل بندی و تزیینات این دست بندها نشان می دهد که باید برای خلق آنها از ابزارهای زیر استفاده شده باشد. کوره های دارای دم آهنگری، ظرف مخصوص ذوب فلزات، قالب های گلی، و زبانه های مورد نیاز برای ذوب و ریخته گری به روش موم گذاری. برای صاف کردن و جلا دادن سطوح ریخته گری شده نیز سنگ های ساینده لازم بود. تزیین نقوش برجسته نیز با اسکنه و قلم انجام می گرفت. برای ساخت فلزات ورقی و سیم های دارای مقطع مربعی نیز چکش و سندان سنگی یا فلزی لازم بود. برای خم کردن نوارها، ورقه ها و سیم ها نیز انبردست باید به کار می بردند. تقسیم فلزات ورقه ای به نوارهای فلزی یا سایر شکل ها را نیز با چکش و اسکنه های لبه تیز انجام می دادند. جوش دادن هم با استفاده از آلیاژ طلای دارای دمای ذوب کم تر از فلز پایه و در کوره انجام می گرفت. طی فرایند ساخت برای آن که دقت ابعاد رعایت شود از ابزارهای اندازه گیری مثل خط کش و پرگار استفاده می کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *