از مجموعه های سلطنتی تا مجموعه های ملی: تاریخچه مجموعه های موزه لوور

تاریخچه مجموعه های موزه لوور

نقش موزه لوور در باز کشف تمدن های بزرگ باستانی در حوزه مدیترانه، خاور نزدیک و خاورمیانه، از طریق مشارکت در فعالیت های میدانی و تشکیل مجموعه های مرجع، نباید ما را از توجه به غنای محسوس مجموعه های قرون وسطی غافل کند

تولد یک مجموعه

از بدو شکل گیری کشور پادشاهی فرانسه، حکمرانان فرانسوی حامی هنر و ادب بودند. امروزه شواهد اندکی از نتایج این حمایت شاهانه، پیش از سده شانزدهم میلادی، در مجموعه های موزه لوور به جا مانده و اطلاعات ما محدود به فهرستهایی از اموال اقامتگاه های دربار است. برای مثال، در دوره حکمرانی شارل پنجم، بسیاری از آثار نقاشی در این فهرستها ثبت شده که امروز فقط خاطره ای از آنها باقی است، در قلعه لوور مجموعه های غنی کتاب های پادشاه نیز، که بسیاری از آنها تذهیب شده بود، در برج موسوم به «برج کتابخانه » نگهداری می شد.
گذر از سده پانزدهم به سده شانزدهم را باید دوران شکل گیری مجموعه های شاهی دانست، که هسته اصلی مجموعه های کنونی موزه لوور را تشکیل می دهد. جنگ های لوئی دوازدهم و فرانسوای اول در ایتالیا سبب شد که آنان شاهکارهای رنسانس را کشف کنند. فرانسوای اول تابلوهای متعددی از هنرمندان ایتالیایی، نظیر لئوناردو داوینچی و تیسین خریداری کرد و آثاری به آنها سفارش داد. او بعضی از این استادکاران را به فرانسه برد و این خود انتشار سلیقه و ذوق تازه ای را باعث شد. کاخ فونتن بلو، اقامتگاه سلطنتی در نزدیکی پاریس، از نمونه های بارز این پدیده است. پادشاه تزئین این کاخ را به هنرمندانی چون پریماتیس و روسو واگذار کرد، که از ایتالیا برگزیده شدند و به فرانسه رفتند. در کاخ فونتن بلو برای نخستین بار به وجود آثار متعلق به دوره کلاسیک عصر باستان در دربار فرانسه اشاره شده است؛ از جمله این آثار مجسمہ معروف آرتمیس به نام «دیانای ورسای» است که در سال ۱۵۵۶ پاپ پل چهارم به پادشاه فرانسه، هانری دوم، اهدا کرد.
سنت حمایت شاهانه در طول سال های سده هفدهم میلادی، با حکمرانی ماری دو مدیسی نایب السلطنة لوئی سیزدهم و به ویژه لوئی چهاردهم ادامه داشت و مجموعه های سلطنتی در دوره او توسعه مشهود یافت. لوئی چهاردهم که حامی تمام عیار هنرها و در زمینه های متنوعی، چون معماری، موسیقی، طراحی باغ، نقاشی و مجسمه سازی، صاحب ذوق بود، تصمیم گرفت پاریس را ترک کند و ورسای، زیباترین کاخ اروپا، را برای اقامت پادشاهان فرانسه احداث کرد و برجسته ترین هنرمندان دوران حکمرانی او در ساخت این کاخ مشارکت کردند . لوئی چهاردهم از اهمیت در اختیار داشتن مجموعه ای با ارزش آگاه بود و به همین دلیل آثار فراوانی خریداری کرد، از جمله از خانواده های بزرگ اشرافی و وارثان کاردینال مازارن، که پدر خوانده او و از مهم ترین مجموعه داران سده هفدهم بود، و اشياء زیادی نیز از
حراج های بزرگی که در پاریس برگزار می شد و، در سال ۱۶۶۱ و ۱۶۷۱، بیش از یکصد تابلوی نقاشی از بانکدار پاریسی آلمانی تبار، ابرهارد باباخ، از جمله تابلوهایی از کاراواجو، تيسين، تینتورتو، هولیاین، روبنس، فان دیک. در میان سایر خریدهای او نزدیک به ۵۵۰۰ طراحی است که اساس مجموعه بخش هنرهای گرافیکی موزه لوور را تشکیل می دهد .
لوئی چهاردهم مایل بود مجموعه ای نمونه و ممتاز از مجسمه های عتیقه نیز فراهم آورد و از سراسر اروپا آثار معتبر و ارزشمندی خریداری کرد که پیشتر به کاردینال ریشلیو، صدراعظم لوئی سیزدهم با به کار دينال مازازن تعلق داشت او نیز آثاری که از قلمروی حکومت عثمانی با لیبی خریداری شده بود. سایر آثار متعلق به مجموعه قدیمی نیکلا فوکه، وزیر پرقدرت دارایی بود که پس از توقیف اموال او در پی برکناری به اتهام اختلاس، به مجموعه سلطنتی افزوده شد. این اشیاء عتیقه زینت بخش نمای بناها و فضاهای داخلی و باغ های کاخ لوور و کاخ توییلری، و سپس کاخ های ورسای و مارلی شد، که لوئی چهاردهم برای دور شدن از فضای سنگین در بار به همراه خانواده اش به آنجا پناه می برد. از سال ۱۶۹۲ «تالار اشیاء عتیقه» در طبقه همکف «حیاط مربع» ایجاد شد. این محل سالن ضیافتی بود که به دستور هانری دوم ساخته شده بود و به آن «تالار ستون های زن پیکر» می گفتند: در این تالار نیم تنه ها و مجسمه های عتیقه در ابعاد کوچک، همچنین مجسمه های قرون وسطی و رنسانس گردآوری شد. لوئی چهاردهم مجموعه های مهمی از اشیاء کوچک مفرغی و یک مجموعه خیره کننده از ظروف سنگی فراهم آورده بود که برای تزئینات داخلی اقامتگاه های سلطنتی از آنها استفاده می شد. جامها و ابريقهای حجاری شده از جنس عقیق، پشم، یاقوت بنفش، کریستال یا سنگ لاجورد، گاهی با نگین های گران قیمتی کامل می شد که جواهرسازان با ذوق هنری خود به آنها می افزودند. این مجموعه، گلدان ها و ظروف باستانی یا اشياء متعلق به دوره عثمانی را هم شامل می شد که در واقع نخستین آثار دنیای اسلام بود که به مجموعه های سلطنتی افزوده شد.

تولد یک موزه

در حالی که اندیشه موزه مدرن در سده هجدهم میلادی در اروپای عصر روشنگری گسترش می یافت، حکمرانان فرانسه، با الهام از دیگر شاهزادگان معاصر خود در اروپا، به تدریج مجموعه های خود را بر فرهیختگان گشودند. در سال ۱۷۵۰م. پادشاه فرانسه، لوئی پانزدهم، تصمیم گرفت ۹۶ شاهکار نقاشی موجود در مجموعه های سلطنتی را در کاخ لوگزامبورگ شهر پاریس به معرض نمایش بگذارد. ورود به کاخ برای بازدید از این نمایشگاه دو روز در هفته رایگان بود. بعدها پس از تعطیل شدن کاخ لوگزامبورگ، در سال ۱۷۸۰ لوئی شانزدهم تصمیم گرفت موزه جدیدی تأسیس کند. کنت آنژیویلیه، مدیر عمارت های سلطنتی، که اداره عملیات عمرانی را در اقامتگاه های سلطنتی پاریس و حومه بر عهده داشت، به دستور پادشاه مسئول ایجاد موزه لوور شد و چندی بعد کاخ لوور را برای افتتاح و گشودن درهای آن به روی نخستین بازدید کنندگان آماده کرد. تالارها را هنرمند فرانسوی، هوبر روبر، جمع دار تابلوهای سلطنتی، دوباره طراحی کرد. کمبود منابع مالی و بی ثباتی سیاسی، ناشی از وقوع انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹، همچنین الغای سلطنت، سبب شد تا افتتاح موزه قدری به تأخیر بیفتد. البته در اواخر سده هجدهم میلادی، لوور پیشاپیش به مکانی برای هنر تبدیل شده بود: از زمانی که پادشاه لوور را ترک کرد تا در کاخ روسای اقامت کند، کاخ لوور مقر آکادمی سلطنتی نقاشی و مجسمه سازی شد، که هر دو سال یکبار نمایشگاههای عمومی بزرگی را که «سالن» نامیده می شد در «گراند گالری » و در تالار چهار گوش مجاور آن برگزار می کرد. و مسکن و کارگاه های هنرمندان عضو آکادمی نیز در ساختمان های مجاور «حیاط مربع » تعبیه شد.
وقوع انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹، نقطه عطف مهمی در تاریخ فرانسه و تاریخ موزه لوور است. طرح احداث موزه پس از سقوط سلطنت با برقراری جمهوری اول فرانسه در سال ۱۷۹۲ تحقق یافت: درهای موزه که در آن زمان «موزه مرکزی هنرها» نامیده می شد، برای نخستین بار در تاریخ ۸ نوامبر ۱۷۹۳ به روی عموم گشوده و دومینیک ویوان دنتون (۱۸۲۵-۱۷۴۷م.) به عنوان نخستین مدیر موزه لوور منصوب شد. آثار به نمایش گذاشته شده غالبا متعلق به مجموعه های سلطنتی بود، که آنها را پس از فهرست برداری دقیق «اموال ملی»اعلام کردند. علاوه بر آنها، مجموعه های توقیف شده مهاجران، که از غوغای انقلاب گریخته بودند، به موزه لوور واگذار شد. تابلوهای کلیسا و نهادهای مذهبی را نیز، پس از روند ملی شدن، به این مجموعه ها افزودند، در حالی که انقلاب نقش مهمی در تخریب آثار داشت، تعداد زیادی از مجسمه های زینت بخش کلیساها و صومعه ها را که در شرف نابودی بود و همچنین یادمان های آرامگاهی شاهان قدیم فرانسه در اختیار موزه قرار گرفت. اکثر این مجسمه های قرون وسطی و به ویژه عصر رنسانس به موزه یادمان های فرانسه» منتقل شده که در سال ۱۷۹۵ در صومعه قدیمی تیز آگوستن در پاریس بر پا شده بود و پس از تعطیل شدن این موزه، در سال ۱۸۱۶، بخشی از این آثار به مجموعه های الوورافي موفقیت های نظامی ارتش انقلابی که ناپلئون هدایت آن را بر عهده داشت سبب شد تا سیل شاهکارهای هم سرزمین های فتح شده (هلند تحت حاکمیت اسپانیا، هلند مستقل و ایتالیا) به عنوان غنیمت جنگی به لوور سرازیر شد در سال ۱۷۹۷، پیمان صلح تولنتینو باعث شد مجموعه های لوور با در اختیار گرفتن مجموعة باشکوهی از مجسمه های باستانی، از مجموعه های پاپ، غنی تر شود. این مجسمه ها را در چند سالن طبقه همکف «تیت گالری» به نما گذاشتند که به همین مناسبت آماده شده بود. تاجگذاری ناپلئون اول در مقام امپراتور فرانسه این حرکت را وسعت بخشید: پس از پیروزی قاطع ارتش امپراتوری بر پروس در بنا در سال ۱۸۰۶، موزه لوور پذیرای آثار نفیسی شد که از برلین، مونیخ و پتسدام آورده شدند. نخستین خرید بزرگ سده نوزدهم برای موزه لوور، که امروز قلب مجموعه آثار باستانی است، در دوره حکمرانی ناپلئون اول انجام شد: در سال ۱۸۰۷، ناپلئون دستور خرید ۵۰۰ مجسمه یونانی، رومی و مصری را داد، که متعلق به شوهر خواهرش، پرنس کامیلو بورگزه، از برجسته ترین و معتبرترین مجموعه آثار باستانی در آن زمان بود.
پاریس و به ویژه موزه لوور به مدت چند سال به مخزن بزرگ ترین شاهکارهای هنر غرب تبدیل شد. در سال ۱۸۱۵، با سقوط امپراتوری، بخش اعظم آثار و مجموعه های توقیف شده به ایتالیا، پروس و هلند بازگردانده شد، ولی با آغاز سلطنت لوئی هجدهم، بخشی از این مجموعه ها را نظام سلطنتی جدید به عنوان جبران بازگشت این آثار خریداری کرد و در فرانسه باقی ماند.

رؤیای جهانی شدن

لشکر کشی ناپلئون به مصر، از سال ۱۷۹۸ تا ۱۸۰۱، با فعالیت های هیئت علمی فرانسوی در این کشور همراه بود، اما، به تکمیل مجموعه های موزه لوور منجر نشد: اشیائی را که دانشمندان فرانسوی جمع آوری بودند، از جمله «سنگ روز تا»، انگلیسی ها توقیف کردند و مدتها بعد، فقط معدودی از این آثار با مالکیت خصوصی به مجموعه های لوور وارد شد. با این حال، انتشار «توصیف مصر » توسط دانشمندان هیئت فرانسوی، از سال ۱۸۱۰ تا ۱۸۳۰، را باید آغاز توجه و علاقة عمیق به مصر باستان و پدید آمدن ذوق و سلیقه تازه ای دانست که منشا آفرینش های هنری جدید با الهام گرفتن از یادمان های مصری شد.
ژان فرانسوا شامپوليون (۱۸۳۲-۱۷۹۰) به یمن کشف «سنگ روز تا»، که روی آن یک متن به دو زبان (مصری کهن و یونانی کهن) با سه خط (هیروگلیف مصری، خط دموتیک مصری و یونانی) نوشته شده بود، در سال ۱۸۲۲ موفق به رمزگشایی از خط و زبان عصر فراعنه شد. او برای شناساندن تمدن مصری تلاش کرد که تا آن زمان به شکل بسیار محدود در مجموعه های لوور حضور داشت و توفیق یافت پادشاه فرانسه، شارل دهم، را برای خریداری مجموعه های بزرگ اشياء مصری متقاعد کند: نخست مجموعة ادم – آنتوان دوران در سال ۱۸۲۵، سپس مجموعه هنری سالت، کنسول بریتانیا در قاهره در سال ۱۸۲۶، و سرانجام مجموعة برناردینو درووتی، کنسول فرانسه در مصر در سال ۱۸۳۷، به این ترتیب، موزه لوور صاحب یکی از مهم ترین و قدیمی ترین مجموعه های آثار مصری در اروپا و بخش آثار مصر باستان به طور رسمی در سال ۱۸۳۶ تشکیل و ریاست آن به شامپوليون محول شد. از نیمه سده نوزدهم، با آغاز کاوش های باستان شناختی در دره نیل، به نحو چشمگیری بر غنای مجموعه های موزه لوور افزوده شد. در سال ۱۸۵۰، موزه لوور اگوست ماریت را برای خرید نسخ خطی قبطی به قاهره اعزام کرد. اما علاقة ماریت بیشتر متوجه فلات سقاره بود که هرم پلکانی جوزر بر آن مشرف بود. او کاوش های مهمی ترتیب داد که به کشف سیرابیوم، گورستان باستانی کاوهای مقدس اپیس منجر و به این ترتیب تعداد زیادی مجسمه و سنگ یادبود کشف شد که مقامات مصری اجازه انتقال آنها را به پاریس صادر کردند. این اکتشافات آنقدر اهمیت داشت که در سال ۱۸۵۸، حکمران مصر، سعید پاشاء اداره عتیقات مصر را تأسیس و مدیریت آن را به آگوست ماریت محول کرد. نظام تقسیم کشفیات سبب شد تا در سده نوزدهم و بیستم میلادی مجموعه های لوور غنای بسیار زیادی پیدا کند، و در همین مدت ماموریت هیئت های باستان شناسی فرانسوی در مصر گسترده تر شد: دير المدينه (۱۹۱۲-۱۹۰۹، سپس ۱۹۲۲-۱۹۵۱)، المدامود (از سال ۱۹۲۵)، الطود (۱۹۵۰-۱۹۳۴) و باويط (۱۹۱۳-۱۹۰۱).

باز کشف تمدن های باستانی خاور نزدیک و خاورمیانه

نخستین کاوش های باستان شناختی، زیر نظر موزه لوور در مصر، چند سال پس از پژوهش های باستان شناختی صورت گرفت که در خاور نزدیک آغاز شده بود. تا آن زمان اروپا شرق باستان را فقط از طریق کتاب مقدس و برخی منابع کلاسیک می شناخت، تا اینکه پل – امیل ہوتا، کنسول فرانسه در موصل (عراق کنونی) در سال ۱۸۲۴ در خورس آباد بقایای کاخ سارگون را کشف کرد. در سال ۱۸۴۷، زمانی که کشفیات بوتا، به ویژه مجسمه های بزرگ گاوهای نر نگهبان و نقش برجسته های تزئین دیوارهای کاخ به پاریس رسید، موزه لوور تصمیم گرفت موزه تخصصی آشور را تأسیس کند که تنها موزه از این دست در سراسر جهان بود و با کشفیات ویکتور پلاس در همان محوطه غنی تر شد. در همان زمان، بریتانیایی ها مشغول کاوش در کاخ های آشوری نینوا و نمرود بودند و سایر سیاحان برای اکتشافات تازه راهی لوانت، قبرس و آناتولی شدند و شواهدی جدید از گذشته باستانی پرشکوه این سرزمین ها یافتند. در همان زمان، رمزگشایی از خط میخی باعث شد با تلاش های مشترک کاوشگر بریتانیایی، هنری راولینسون و همکار فرانسوی او، ژول اپر، پیشرفت هایی ارزشمند حاصل شود. در سال ۱۸۷۷، دیپلماتی فرانسوی به نام ارنست دو سارزک که در شهر بصره در جنوب عراق کنونی مشغول خدمت بود، کاوش در محوطه تلو را آغاز کرد و موفق به کشف کتیبه های بسیار مهم و اشياء زیادی شد که راه را برای کشف مجدد تمدن سومری هموار ساخت و نام شاهانی معلوم شد که از زمان های دور فراموش شده بود، از جمله گودا ، در سال ۱۸۸۱، با رسیدن این محموله ها به پاریس، موزه لوور بخش شرق باستان را بنیاد نهاد و در اواخر سده نوزدهم ایران نیز توجه باستان شناسان فرانسوی را به خود جلب کرد. مارسل دیولافوا و همسرش ژان، در جریان فعالیت های خود در شوش در سال ۱۸۸۶-۱۸۸۵، بقایای کاخ داریوش و تزئینات آجری لعابدار با نقش شیرها و کمانداران را کشف کردند. این بقایای کاملا تخریب شده، به صورت تکه تکه، در موزه لوور بازسازی شد و از سال ۱۸۸۸، این تزئینات در دو سالن موزه، که به گنجینه های ایران باستان اختصاص دارد، برای نخستین بار در معرض دید بازدید کنندگان اروپایی قرار گرفت. در سال ۱۸۹۷، فرانسه هیئت باستان شناختی خود را برای اکتشاف در محوطه شوش به ایران گسیل کرد. ژاک دو مورگان تا سال ۱۹۱۲ ریاست این هیئت را بر عهده داشت و چند نسل از باستان شناسان تا سال ۱۹۲۹ در این محوطه فعالیت می کردند. رولان دو مکنم، رومن گیرشمن و ژان پرو به ترتیب، پس از دمرگان، ریاست این هیئت را بر عهده داشتند. باستان شناسان فرانسوی در کاوش های سایر محوطه های ایران از جمله تپه سیلک و چغازنبیل هم مشارکت کردند (کاتالوگ ۲۵) و همزمان کاوش هایی با مشارکت عملی موزه لوور در لارسا (عراق) متری و اوگاریت (سوریه) و جبيل (لبنان) هم انجام شد. بر اساس قوانین آن دوره، یافته ها بین موزه لوور و موزه های املی این کشورها تقسیم می شد. امروزه، موزه لوور همچنان در فعالیت های باستان شناختی مشارکت می کند، ولی تمامی یافته ها در کشور مبدأ باقی می ماند.

یونان، روم، اتروريا: کاوشها و خریدها

سده نوزدهم میلادی دورۀ مهمی برای غنای مجموعه های آثار باستانی یونانی، اتروسک و روم نیز بود. در سال ۱۸۱۵، پس از برگرداندن آثار به دست آمده در فتوحات ناپلئون به کشورهای مبدأ، موزه لوور خط مشی فعالی برای تملک آثار در پیش گرفت. در سال ۱۸۲۱، مجسمه «ونوس میلو»، که به لوئی هجدهم اهدا شده بود، به موزه لوور بازگردانده شد، که امروزه از شاخص آثار لوور است و مجموعه ای، بیشتر شامل مجسمه های مرمرین، با خرید تعداد زیادی شیء سفالی و سرامیکی کامل تر شد. این آثار به ویژه از طریق خرید مجموعه ادموند آنتوان دوران در سال ۱۸۲۵ و مجموعه لوسین بناپارت، برادر ناپلئون و پرنس کانینو بین سالهای ۱۸۳۴ و ۱۸۴۰ تأمین شد. ولی بزرگترین خرید در سال ۱۸۶۱ یعنی زمانی انجام شد که امپراتور فرانسه، ناپلئون سوم، بخشی از مجموعه های عظیم اشراف زاده ایتالیایی، مارکی جیام پیترو کامپانا را خریداری کرد و به این ترتیب هزاران گلدان و ظرف باستانی، جواهرات، نقوش برجسته از جنس گل پخته ، آثار اتروسک و همچنین صدها اثر نقاشی و ماژولیکای عصر رنسانس وارد موزه لوور شد. گنجینه سرامیک های یونانی که اعتبار و اهمیت بی بدیل دارد، در سالن هایی به نمایش گذاشته می شود که به همین منظور در طبقه اول «حیاط چهار گوش» تعبیه شده است. به موازات این تدابیر، با گسترش کاوش های باستان شناختی در نیمه دوم سده نوزدهم آثار زیادی هم از افریقای شمالی و همه سرزمین های حکومت عثمانی راهی موزه لوور شد.

کشف دوباره قرون وسطی

نقش موزه لوور در باز کشف تمدن های بزرگ باستانی در حوزه مدیترانه، خاور نزدیک و خاورمیانه، از طریق مشارکت در فعالیت های میدانی و تشکیل مجموعه های مرجع، نباید ما را از توجه به غنای محسوس مجموعه های قرون وسطی غافل کند. تا نیمه سده نوزدهم، سنت های باستانی مرکز توجهات مورخان هنر بود و هنر قرون وسطی چندان مورد توجه قرار نمی گرفت. پس از تعطیل شدن «موزه یادمان های فرانسه» در سال ۱۸۱۶، تعداد زیادی از یادمان های مهم قرون وسطی و عصر رنسانس وارد سالن های موزه لوور و در سال ۱۸۷۱ بخش مجسمه ها و اشیاء هنری قرون وسطی و رنسانس رسما تشکیل شد. لوئی کوراژو، موزه دار بخش مجسمه ها در موزه لوور از سال ۱۸۷۹، کار جمع آوری مجسمه های «موزة یادمان های فرانسه و انتقال آنها را به لوور تکمیل کرد. او که علاقه مند به نمایش نمونه های هنر فرانسوی بود، به خرید نخستین آثار دوران رومان در فرانسه اقدام و همچنین مجسمه های مهم متعلق به عصر رنسانس ایتالیا را وارد مجموعه های لوور کرد. با اقدام ناپلئون سوم به خرید مجموعه سوواژو در سال ۱۸۵۶ هم هزاران شیء هنری متعلق به قرون وسطی و عصر رنسانس وارد موزه لوور شده بود. تاریخچه مجموعه های نقاشی، طرح ها و اشیاء هنری در طول سده نوزدهم و بیستم میلادی ارتباط تنگاتنگ با رویکرد اهداکنندگان بزرگی دارد که سخاوتمندی آنها تا به امروز به غنابخشی مستمر مجموعه های لوور منجر شده است. انجمن دوستداران لوور، که در سال ۱۸۹۷ تأسیس شده و تا به امروز به فعالیت خود ادامه می دهد، با حمایت مالی خود نقش تعیین کننده ای در برخی خریدهای موزه ایفا می کند.
همزمان با ارج نهادن مجدد به هنر قرون وسطای غرب، گنجینه های هنری مشرق زمین در قرون وسطی و دوران مدرن نیز دوباره مورد توجه قرار گرفت. تا نیمه سده نوزدهم میلادی، به استثنای بعضی شاهکارها از گنجینه های قدیمی کلیسا یا مجموعه های سلطنتی، موزه لوور آثار اندکی از دوره اسلامی در اختیار داشت. برگزاری مستمر نمایشگاه های جهانی در طول سده نوزدهم نقش خاصی در تشکیل نخستین مجموعه ها توسط افراد علاقه مند و توسعه مجموعه های موزه ای داشت. در سال ۱۸۹۳ بخش هنرهای اسلامی، که در بدو امر زیرمجموعه بخش اشیاء هنری بود، در موزه لوور تشکیل و در سال ۱۹۰۵ تالار هنرهای اسلامی افتتاح شد. اما برای تأسیس بخش مستقل هنرهای اسلامی لازم بود موزه لوور تا سال ۲۰۰۳ در انتظار بماند. این بخش گنجینه ای استثنائی و غنی به نام «موزه هنرهای تزئینی» با تعداد زیادی سفال عثمانی، اشیاء هنری مربوط به دوره صفوی و مغول و تعداد زیادی اثر نگارگری دارد.
نمایش هنر زمانه خود بر اساس سنتی، از سده هجدهم میلادی، پیوند نزدیک میان موزه لوور و مدرنیته و آفرینش های هنری زمانه خود همواره برقرار بوده است: همه ساله نمایشگاه سالانه پاریس، موسوم به «سالن» در موزه لوور بر پا می شود و آخرین آفرینش های هنری معروف ترین نقاشان و مجسمه سازان معاصر را در معرض دید بازدیدکنندگان قرار می دهد. در سده نوزدهم، در جریان همین نمایشگاه های سالانه، دولت فرانسه به خریداری آثار منتخب خود اقدام می کرد. این خریدها بیشتر بیانگر ذوق و سلیقه رسمی و متوجه آثار نقاشی با موضوعات تاریخی، پرتره و چشم انداز بود. با وجود این، آثار خریداری شده دولت بلافاصله وارد مجموعه های لوور نمی شد. از سال ۱۸۱۸، این آثار ابتدا در موزه لوگزامبورگ» پاریس، محل برپایی « موزه هنرمندان زنده» عرضه شد، از جمله آثار داوید، ژیروده یا «موزة لوگزامبورگ»، که امروز دیگر وجود ندارد، در حکم نوعی محل انتظار برای ورود به موزه لوور بود. امروزه، آثاری که پس از سال ۱۸۴۸ (تاریخ استقرار جمهوری دوم فرانسه) خلق شده دیگر در مجموعه های لوور نگهداری نمی شود: آثاری که از سال ۱۸۴۸ تا ۱۹۱۴ خلق شده در موزه اورسه، و آثار خلق شده در سده بیستم و بیست و یکم در مرکز پومپیدو» به نمایش در می آید
با این حال، لوور سنت دیرپای پذیرش آثار معاصر را همچنان حفظ کرده و در این راستا از هنرمندان دعوت می کند تا از مکان ها و فضاهای موزه برای اجرای پرفورمنس و برگزاری نمایشگاههای موقت استفاده کنند و اجرای تزئینات و دکورهای دائم تالارهای موزه و تولید گراورهای چاپی را با تکنیک حکاکی روی فلز نیز به هنرمندان سفارش می دهد.

داستانی بی پایان

موزه لوور و تملک آثار آن امروز در این سیر طولانی تاریخ شکل گیری مجموعه ها جای می گیرد. تشکیل و تکمیل مجموعه های ملی از اولین مأموریت های کارشناسانی است که هر یک مسئول یکی از مجموعه های متعدد آثار نقاشی، مجسمه سازی، آثار باستانی مصر، شرقی، اسلامی و یونانی، طراحی ها و اشیاء هنری هستند. همه این خریدها، به رغم گوناگونی شان، برای رفع نقص ها یا خلأها، و کامل کردن مجموعه های تقویت نقاط قوت، و پویایی بخشیدن به قسمتی از مجموعه موجود صورت می گیرد. و هر یک به نوبه خود، گامی برای تحقق آرمان جهانی شدن است که بنیانگذاران موزه اساس طرح اولیه خود قرار داده اند.
استمرار مجموعه های لوور، غنای پایان ناپذیر آنها و اهمیت تاریخی شان ضامن بقای فعالیت های موزه در بستر زمان است و در به وجود آمدن حافظه جمعی و فرهنگ مشترک سهم خود را دارد. این حافظه جمعی و این فرهنگ مشترک هر سال با میلیون ها بازدید کننده ای به اشتراک گذاشته میشود که از استان هرم شیشه ای بزرگ لوور به درون می آیند.
فرانسوا بریده (Francois Bridey) ژولین کانی (Julien Cuny) ژودیت اتون (Judith Henon) دلفین میرودو (Delphine Miroudot)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *