این که پیشینه ی تاریخی شیراز به روزگاران پیش از اسلام باز می گردد یا شیراز پس از اسلام پدید آمده، نکته ای است که تاریخ نگاران درباره ی آن دیدگاهی یگانه ندارند.
روزگار پیش از اسلام
برخی با تکیه بر اشاراتی از این جا و آنجا، شیراز را شهری می دانند که پیش از اسلام رونق و آبادی داشته، و برخی بنا به روایاتی، نخستین سنگ بنای شیراز را مربوط به روزگار «محمد بن یوسف ثقفی» یکی از فرمان روایان دورهای اسلامی دانسته و موجودیت تاریخی آن را در پیش از اسلام نمی پذیرند.
شاید، این سرگذشت ناگزیر بسیاری از شهرهای کهن ایران است که جغرافیای کنونی آنها دقیقاً بر پایه ی جایگاه نخستین شان نمی باشد؛ بلکه حوادث روزگار، بنای نخستین آن ها را در هم کوبیده و بازماندگان آن شهرها پس از فرو نشستن فتنه های بنیان کن، از نو به ساختن و آباد کردن شهری پرداخته اند که هر چند یک سره بر جای پیشین بنا نشده، اما از جغرافیای اجتماعی و فرهنگی آن نیز به دور نیفتاده و مایه هایی از هستی فرهنگی و اجتماعی نخستین، هم چنان در آن شهرها بر جای است.
بازجست پیشینهی تاریخی شیراز به ویرانه هایی در جنوب شرقی شهر کنونی شیراز باز می گردد که امروزه «قصر ابونصر» خوانده می شود. «هیئت علمی حفاری موزه ی متروپلیتن که در سال های ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ [خورشیدی]، در ویرانه های قصر ابونصر کاوش می نمودند، پاره ای سکه و ظروف و اشیای مربوط به دوره های سلوکیان و اشکانیان و ساسانیان به دست آوردند که همه حاکی از وجود و اهمیت این شهر در آن دوران می باشد». این شواهد، گواه هستی بر باد رفته ی شهری است که روزگاری اهمیت و رونق فراوانی داشته، و در گذر زمان از میان رفته، و در نزدیکی آن، شهری سر فرا آورده است که آوازهای جهان گیر آن، هم چنان رو به فزونی و گستردگی است.
مهم ترین مدرک درباره ی پیشینه ی باستانی شیراز، گل نبشته هایی است که در کند و کاوهای تخت جمشید به دست آمده است. یکی از این خشت نگاشته ها که به خط میخی و زبان عیلامی است، مربوط به پرداخت دستمزد کارگران شاغل در تخت جمشید، در سال ۵۱۷ پیش از میلاد مسیح است. پروفسور جرج، جی. کامرون» امریکایی، در آنها نام مکانی را یافته است که آن را «شی – رازی – ایش» خوانده و به گمان ایشان، این همان جایی باید باشد که شیراز نامیده می شود.
از دیرباز، سینه به سینه چنین روایت شده است که شیراز از خاک ویرانه های تخت جمشید برخاست. گروهی دیگر، تاریخ بنیادش را تا عهد کورش کبیر باز می گردانند و خود او را بنیان گزار این شهر می پندارند، که نزدیکی نامش خود دلیلی بر این مدعاست. ولی احتمال راستی این پندار که کورش این شهر را به یادگار خود ساخت، بسی اندک تر از این گمان می نماید که: فرض کنیم این مردم که دل بر خاطره ی آن مرد بسته بودند، همین که تخت جمشید با خاک یکسان شد، این شهر را به افتخارش برپا کردند.شاهنامه ی فردوسی، حکایت از وجود این شهر در روزگار هخامنشیان دارد:
سر هفته را کرد آهنگ ری همه ره به آرامش و رود و می
دو هفته در این شهر بخشید مرد ســـــــــوم هفته آهنگ شیراز کرد
هیونان فرستاد چندی از ری سوی پارس نزدیک کاووس کی
حمدالله مستوفی قزوینی مؤلف «انزهه القلوب» نیز بنای شیراز را به پیش از اسلام نسبت میدهد و می نویسد: به روایتی، شیراز بن طهمورث، دیو بند ساخته بود و خراب شده و به قولی در زمان سابق بر آن زمین، شهری «فارس» نام بوده است و به «فارسی بن ماسور بن سام بن نوح» منسوب است؛ واضح آن که به زمان اسلام، محمد بن يوسف به تقفی، برادر حجاج – يوسف ساخت و تجدید عمارتش کرد».
جی لسترنج، شرق شناسی و مؤلف کتاب «سرزمینهای خلافت شرقی»، اظهار عقیده ای دیگر نموده است: «شیراز، پایتخت فارس را اعراب بنیان نهادند و در زمان حمله ی مسلمانان بر این کشور، در عهد عمر بن خطاب خلیفه ی دوم، جایگاه کنونی این شهر، لشکرگاه آن زمان سپاهیانی بود که به محاصره ی قلعه ای استخر رفته بودند.همچنین سلسله های پادشاهی شیراز پس از اسلام تغییرات بسیاری نموده است. مؤلف گمنام کتاب «حدود العالم» نیز بر این باور است که: «این شهر در عهد مسلمانان ساخته شد»؛ هر چند که در دم می افزاید: «در این شهر دژی قدیمی و بسیار مستحکم به نام قلعه ی معبد است، و در آن دو آتشگاه بسیار مقدس به چشم می خورد». و این سخن، خود گواه آن است که پیشینه ی شیراز به پیش از اسلام باز می گردد. قلعه ی معبد (قلعه ی بندر) یکی از مدارک معتبری است که پیشینه ی شیراز را به زمان هخامنشیان نسبت می دهد. وجود چاه ژرف قلعه ی بندر (قلعه ی پهندژ) در کوه سعدی، گواه عینی این ادعاست؛ چرا که هخامنشیان در کوه های نزدیک اقامت گاهشان اقدام به حفر این چاه ها می کرده اند. عمق این چاه ۱۰۲ متر و اندازه ی دهانه ی آن 4×4 متر است.) جغرافی دان عرب، «مقدسی»، در سال ۳۷۵ ه. ق. (۹۸۵ م.) چنین نظر داده است : «شیراز اهمیت و برتری خود را به عنوان یک شهر، مدیون موقعیت مرکزی خویش است: چون چنین گمان میرود که این شهر از مرزهای ایالت فارسی،در چهار جهت اصلی، تنها 60 فرسنگ فاصله دارد، حال آن که از چهار گوشه ی آن بیش از ۸۰ فرسنگ دور نیست». یاقوت حموی ، (در گذشته به سال 699 ه. ق. (۱۲۹۹م.))، این شهر را به معده ی شیر مانند کرده است؛ زیرا که سیل کالا از هر گوشه در آن سرازیر بود. گمان مورد پسند آن گروه از کسانی که معتقدند نام شیراز از کلمه ی «شیر» گرفته شده است. در مجله ی یغما شماره ی خرداد سال ۱۳۳۸ خورشیدی، درباره ی واژه ی شیراز چنین آمده است: «شیر به معنی شهر که همان واژه ی خشتر باشد و راز در زبان آوستایی رازا، در پهلوی و فارسی راز، به معنی اسرار و انزوا، شهر راز، یک را اش بر حسب اصول دستوری حذف شده و شهراز و شیراز گردیده، یعنی جایگاه نگهداری اسناد سلطنتی و کتابخانه» بنابراین می توان پنداشت که در روزگار پیش از اسلام شهرک ها، روستاها، آبادی ها و دژهایی در این جلگه ی گسترده ی حاصل خیز و خوش آب و هوا وجود داشته که به تدریج گسترش پیدا کرده اند، تا این که با ورود اسلام این شهر شکل اساسی دیگری پیدا می کند.
دیدگاهتان را بنویسید