خصلتهای خوب فرهنگ ایرانیان در نوشتهها و کتابهای سیاحان خارجی آمده است
فرهنگ ایرانی
خصلتهایی که هر کدام نعمت محسوب میشدند و شاید لازم است این روزها برای حفظشان بیشتر تلاش کنیم. حفظ حرمت، همکاری و نوعدوستی، کمک به یکدیگر، خوشحالی از دیدن دیگری و همچنین سطح بالای دانش عمومی ایرانیان، ویژگیهای بوده که نظر هر گردشگر خارجی را برای سفر به ایران جلب میکرد و بسیاری از سیاحان بعد از سفر به ایران این خصوصیات را در کتابهایشان ثبت کردهاند. حمید عامریان در کتاب «شناخت فرهنگ و اقوام ایران زمین» درباره خصلتهای خوب فرهنگ ایرانی از نگاه گردشگران خارجی آورده است: “شاردن” جهانگرد فرانسوی بعد از سفرش به ایران درباره ایرانیان نوشته است: «دنیا را تا جایی که توانستم سیر کردم، اما هیچ جایی را مثل ایران ندیدم که تا این حد حرمت را حفظ کنند و آبروی دیگران را آبروی خود بدانند. من در جوامع دیگر دیدهام که مردم از کوچکترین اشتباههای یکدیگر هم نگذشته و با پررویی هرچه تمامتر اشتباههای طرف مقابل را به رخ او میکشند. سالها زندگی در ایران به من نشان داد که حرمت نگهداری بیشترین اثر تربیتی روی افراد دارد تا بیحرمتی کردن به آنها.»
“مارکوپولو” که صدها سال پیش به ایران سفر کرده است نیز درباره ایرانیان نوشته است: «یکی از خصوصیات اخلاقی ایرانیان که از همان اول توجه مرا به خود جلب کرد، روح همکاری و همیاری آنها با هم بود. من در بازارهای ایران میدیدم که وقتی باری جلوی حجرهای بارانداز میشد، همگان از جمله سایر همسایهها و حتی رهگذران به کمک او میآمدند. من در ایران با مردانی روبهرو شدم که با عشق به یکدیگر کمک میکردند و این عشق برای من خیلی عجیب بود.»
“هوگو گروته” جهانگرد آلمانی که در سال ۱۹۰۷ میلادی به تهران سفر کرد، در کتاب خود با نام «مسافرت در ایران» نوشته است: «ما اروپاییها معمولا عادت داریم که بیتوجه به اطرافیان یک زندگی خشک و بیروح را دنبال کنیم و اگر بشنویم یکی از اعضای خانواده ما برایش مشکلی پیش آمده، خیلی بیتفاوت از کنار آن میگذریم. این در حالی است که من در شهرهای کوچک و بزرگ ایران دیدم که مردم یکدیگر را واقعا دوست دارند.» او با بیان مثالی در کتابش آورده است: «روزی از حاشیه شهر تهران بازدید میکردم که دیدم خانوادهای عزادار است و پدر خانواده بر اثر سانحه از دنیا رفته است. من با چشمان خود دیدم که چطور مردم محل و اطرافیان به این خانواده کمک میکردند تا مشکلاتشان به حداقل برسد.»
“ویلیام داگلاس” قاضی آمریکایی که در سال ۱۳۲۸ به ایران سفر کرده بود، در کتابی به نام “مردم مهربان و دوستداشتنی” نوشته است: «برخورد مردم در خیابانهای اروپا و آمریکا با یکدیگر کاملا سرد است، اما من رفتار مردم ایران با یکدیگر را گرم و صمیمی میدیدم و خنده جزء لاینفک آداب ملاقات آنها است.» یکی از سیاحان انگلیسی نیز نقل کرده است: «زمانی در تبریز مشغول قدم زدن بودم که دیدم بناها و کارگران در حال خانهسازی زیر لب زمزمه میکنند. وقتی از مترجم خود پرسیدم اینها زیر لب چه چیزی میگویند؟ او گفت کارگران اشعار سعدی و حافظ را میخوانند. من که متعجب مانده بودم، گفتم معادل حافظ و سعدی در انگلستان شکسپیر است، ولی در انگلستان کارگران و بناها شکسپیر نمیخوانند. پس میتوان نتیجه گرفت که چقدر مردم ایران اهل شعر و ادب هستند و از سطح دانش عمومی بالایی برخوردارند.»
دیدگاهتان را بنویسید