در زمان تأسیس موزه لوور در سال ۱۷۹۳ میلادی، طرح بلندپروازانه فرانسه خلق موزهای جهانی بود. در آن دوران، اروپا رویای شناخت، دانش و فرهنگ را در سر می پروراند، و آغوش خود را به روی همه تمدن ها می گشود. دیری نگذشت که به یمن سفرهای سیاحان فرانسوی به سرزمین پارس، این کشور و فرهنگ آن شور و اشتیاق فرانسویان را بر انگیخت. از سده هفدهم میلادی، سیاحان راهی پارس شدند و با کاوش در محوطه تخت جمشید خط میخی را کشف کردند. دو هنرمند فرانسوی به نام های اوژن فلاندن و پاسکال کوست از سفرهای خود در فاصله سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ نقاشی هایی را از محوطه های بزرگ هخامنشی و ساسانی به همراه بردند.
در اواخر سده نوزدهم میلادی و با افتتاح دو سالن در طبقه اول بخش کولوناد در سال ۱۸۸۸، لوور به عنوان موزهای ملی و ویترین فرهنگ جهانی درهای خود را به روی فرهنگ ایرانی گشود و به این ترتیب، برای نخستین بار ایران باستان با به نمایش گذاشتن کشفیات انجام شده در شوش بین سال های ۱۸۸۵ تا ۱۸۸۶ توسط باستان شناسان فرانسوی مارسل دیولافوا و همسرش ژان به مخاطبان اروپایی معرفی شد. کاوشهای مارسل و ژان دیولافوا نقطه آغاز فعالیت های مهم باستان شناسان فرانسوی در ایران است.
نمایشگاه جهانی ۱۸۸۹ در پاریس نقطه عطف تاریخی مهم دیگری در معرفی اشیاء باستانی و مدرن ایرانی در اروپا بود ناصرالدین شاه شخصا از نمایشگاه جهانی پاریس بازدید کرد و اشیاء پرشماری را به پاریس فرستاد. این اشیاء، در کنار کشفیات باستان شناسان از ایران باستان، معرف آثاری بود که در کارگاه های بزرگ صنعتگران ایرانی تولید می شد. یک سال بعد، با آماده شدن سالن های ویژه شوش در لوور و گشایش عمارت ایران در پاریس، بازدید کنندگان فرانسوی و اروپایی به علاوه بر آثار خارق العاده به جامانده از تخت جمشید و شوش، با نمونه های اعجاب انگیز سرامیک های لعاب دار، اشیاء فلزی تزئین شده، منسوجات ابریشمی و قالی های ایرانی دوران اسلامی آشنا شدند. این اشیاء را بازرگانان و افراد علاقه مند خریداری کردند و چند سال بعد، برخی از این آثار که در بازارهای فرانسوی در دسترس بود، به تملک موزه لوور درآمد.
نقش و مداخله موثر باستان شناسان فرانسوی سبب شد تا غنای میراث با ارزش دوران باستان ایران بیش از پیش آشکار شود. مجموعه اشیاء شوش و سایر مناطق ایران در موزه لوور از طریق تقسیم آثار کشف شده بین ایران و فرانسه تشکیل شد. فرمان های پادشاهان ایران با قراردادهایی که بین دو کشور منعقد می شد این تقسیم را تأیید می کرد: اصل تقسیم تا سال ۱۹۷۳، همان طور که در مورد سایر موزه های خارجی مرسوم بود، رعایت شد. مجموعه آثار شوش همه تاریخ اینجا را از زمان بنیانگذاری آن در اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح تا دوران شاهان بزرگ هخامنشی، نظیر داریوش اول و خشایارشا و تزئینات کاخهای آنها (حدود سال ۵۰۰ پیش از میلاد) و آثار اسلامی آن را پوشش می دهد. باستان شناسان که در شوش فعالیت کردند این ها بودند: ژاک دو مورگان ( ۱۸۹۷-۱۹۱۲) که هیئت باستانشناسی فرانسه را در ایران در سال ۱۸۹۷ تأسیس کرد، رولان دو مکنم (۱۹۳۹-۱۹۱۲)، رومن گیرشمن (۱۹۶۶-۱۹۴۶) و ژان پرو که تا سال ۱۹۷۹ در محوطه شوش فعالیت کرد.
در سال ۱۹۰۵، کشفیات باستان شناسی جدید ژاک دو مورگان، که به کشور فرانسه داده شده بودند، در چند سالن پاویون فلور (Pavillon de Flore) در بخش غربی کاخ لوور به نمایش گذاشته شد. زمانی که پس از سال ۱۹۳۳ بخش شرق باستان را در ضلع شمالی حیاط مربع شکل لوور مستقر کردند، همه اشیاء باستانی ایرانی به این محل منتقل شد و با استفاده از قطعات پراکنده، آجرها او تکه های مجسمه، سنگ نگاره کمانداران و یکی از ۳۶ سرستون کاخ آپادانا که در محوطه شوش باقی مانده است و در این مکان به نمایش گذاشتند.
در اواخر سده نوزدهم و ابتدای سده بیستم، همزمان با کشف دوباره میراث باستان شناختی ایران، اشتیاق برای شناخت هنر ایرانی قرون وسطی و عصر جدید در فرانسه و اروپا رو به افزایش بود. در این زمینه می توان به رویداد مهمی اشاره کرد که بر مجموعه های ایرانی بخش هنرهای اسلامی لوور به شدت تحت تأثیر گذاشت: این رویداد برگزاری نخستین نمایشگاه بزرگ نگارگری ایرانی بود که در سال ۱۹۱۲ در موزه هنرهای تزئینی پاریس تشکیل شد. هر دو مجموعه دار بزرگ فرانسوی در آن دوران، یعنی هانری وور و ژرژ مارتو مقدمه و توضیحات کاتالوگ این نمایشگاه را نوشتند. پس از درگذشت ژرژمارتو در سال ۱۹۱۶، بخشی از مجموعه او طبق وصیتش به موزه لوور اهدا شد. شیفتگی مجموعه داران و علاقه مندان فرانسوی به هنر ایرانی در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ ادامه یافت و در سال ۱۹۳۱، برگزاری نمایشگاه هنر ایرانی در لندن این اشتیاق را تشدید کرد. گاستون ویت، از بزرگترین کارشناسان فرانسوی هنر اسلامی در آن دوره، که از نزدیکان گاستون میژون مدیر مجموعه های لوور بود، چندین نمایشگاه با موضوع هنر ایرانی برگزار کرد، از جمله نمایشگاهی در سال ۱۹۳۵ در قاهره، نمایشگاهی در پاریس در سال ۱۹۳۸ و نمایشگاهی از نگارگری های ایرانی در سال ۱۹۴۳. او، که کاملا با بازار هنر ایرانی آشنا بود، در آن زمان در قاهره و پاریس فعالیت می کرد. گاستون ویت، ابتدا در نقش واسطه و سپس به عنوان اهداگر، جایگاه مهمی در زمینه غنا بخشیدن به مجموعه های خصوصی و مجموعه های موزه لوور به خود اختصاص داد. در سال ۱۹۲۸، با انتصاب آندره گدار به ریاست اداره عتیقات در ایران، برنامه های کاوش در محوطه های فلات ایران، از جمله در تپه گیان، تپه سیلک و بعدها تورنگ تپه آغاز شد. در سال ۱۹۳۰، پاریس میزبان نمایشگاه بسیار مهمی در موزه پتی پاله بود که هدف از آن آشنا کردن غربیها با اهمیت فراوان میراث شرق، بواسطه نمایش اشیائی بود که از ایران و سوریه آورده بودند. در عین حال، رومن گیرشمن از سال ۱۹۵۱ کاوش در شهر باستانی چغازنبیل را در نزدیکی شوش، آغاز کرد. این فعالیت ها تا سال ۱۹۶۱ ادامه یافت و قسمتی از کشفیات چغازنبیل زینت بخش مجموعه های عیلامی موزه لوور شد. در همان زمان، اهدا یا خرید مجموعه های داوید ویل، کوافار و آندره گدار سبب شد تا این بخش به مجموعه هایی از شمال ایران دست یابد و موزه لوور جلوه های دیگری را از تمدن باستانی ایران، همچون مفرغهای لرستان، به بازدید کنندگان خود عرضه کند.
در سال ۱۹۶۱، رومن گیرشمن به نمایندگی کشور فرانسه و محسن فروغی به نمایندگی ایران نمایشگاهی در موزه پتی پاله ترتیب دادند که همه ادوار تاریخی ایران زمین را شامل می شد. این نمایشگاه موسوم به «هفت هزار سال هنر ایران» مجموعه هایی استثنائی و برخی اشیاء باستانی را گرد آورد که از ایران با کشورهای غربی آورده شده بود. این نمایشگاه و کاتالوگ آن در خاطره ها باقی ماند و بر اندیشه و زندگی حرفهای یک نسل از کارشناسان و خبرگان فن تأثیر گذاشت. برای مثال پی پر آمیه، که در سال ۱۹۶۱ کار خود را به عنوان کارشناس آغاز کرد، در فاصله سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۸ مدیریت بخش شرق باستان را بر عهده داشت. او زندگی خود را وقف معرفی و عرضه مجموعه شوش کرد و تاریخ عیلام و فلات ایران را به مخاطبان شناساند.
در حالی که آثار باستانی ایرانی از ابتدای سده بیستم میلادی جایگاه خود را در بخش شرق باستان موزه لوور تثبیت کرده با آغاز سده بیست ویکم و گشایش بخش جدید هنرهای اسلامی در سال ۲۰۱۲، تاریخچه غنی تشکیل مجموعه های دوران قرون وسطی و عصر جدید ایران در موزه لوور به اوج رسید. در این بخش، مجموعه های لوور و موزه هنرهای تزئینی پاریس گردآوری شده است. به این ترتیب، همه ساله بیش از هشت میلیون بازدید کننده از سراسر جهان با غنا و ارزشمندی تمدن های ایرانی در موزه لوور آشنا می شوند.
از سده هفدهم میلادی، سیاحان، بازرگانان، دیپلمات ها و محققان فرانسوی بیش از پیش از ایران بازدید کردند و از اواخر اسده نوزدهم به جمع آوری مجموعه ها پرداختند. این آثار که گواه تمدن های از یاد رفته و شاهدان تاریخ ایران در قرون وسط یا عصر جدید بودند، عطش آنان را برای شناخت و کنجکاوی آنها را ارضا می کرد، و در عین حال علاقه آنان را به شناخت سرزمین های دیگر و تمایلات زیبایی شناختی آنان را بر می انگیخت. بسیاری از این اشیاء به غنای مجموعه های ملی فرانسه افزودند و به سفیران فرهنگ و تاریخ ایران در فرانسه بدل شدند.
در نیمه دوم سده نوزدهم، فرانسه به ویژه در زمینه میراث فرهنگی و باستان شناسی، ممتاز ترین روابط را، در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی، با ایران برقرار ساخته بود، شروع کاوش های فرانسوی ها در شوش توسط ژان و مارسل دیولافوا (Dieulafoy) نقطه آغاز ماجرایی شگفت انگیز بود. این همکاری ها با اعطای حق انحصاری کاوش در تمام قلمروی کشور به دستور دولت ایران در سال ۱۸۹۵ و امضای قرارداد دوجانبه در سال ۱۹۰۰ ادامه یافت، که کشفیات شوش را به کشور فرانسه واگذار می کرد. البته با گذشت زمان، روشها و رفتارها نیز تغییر می کرد. هیئت کاوش های باستان شناسی فرانسه در ایران در سال ۱۸۹۷ زیرنظر دولت فرانسه تشکیل و ریاست آن به ژاک دمرگان سپرده شد. این هیئت فعالیت های اولیه دیولافواها را ادامه داد و تاریخ عیلام باستان را احیا کرد. این امر به منزله کشف «سرزمین پارس پیش از دوران پارسیان» بود و فعالیت های باستان شناسان فرانسوی در شوش تا سال ۱۹۷۹ به طول انجامید.
حق انحصار کاوشها، که در سال ۱۸۹۵ کسب شده بود، رسما در سال ۱۹۲۷ لغو شد. در واقع، از ابتدای سده بیستم میلادی، حساسیت بیشتری به مسئله میراث فرهنگی ایجاد شده بود و در سال ۱۹۳۰ قوانین تازه ای در مورد اشیاء و یافته های باستانی در ایران به تصویب رسید. دولت ایران، به دلیل تمایل به حفاظت از میراث ملی خود، تصمیم گرفت نهادهای تخصصی در این زمینه تأسیس کند، به همین منظور از آندره گدار، معمار فرانسوی، دعوت کرد ادارة عتیقات را سازماندهی کند. اشتیاق و از خودگذشتگی گدار برای ایران و فرهنگ و میراث آن به حدی بود که او را «میهن پرست ایرانی» می نامیدند. گدار تا سال ۱۹۶۰ مشغول فعالیت در ایران بود. او فهرست دقیقی از بناهای ایران تهیه کرد و همزمان مطالعات خود را ادامه داد و تدابیری برای حفاظت از آنها اندیشید. نخستین طرح ها و اسناد موزه نگاری را برای موزه ایران باستان امروزه موزه ملی ایران، تهیه کرد که در سال ۱۹۳۷ تأسیس شده بود.
در سال ۲۰۰۱ موزه ملی ایران نمایشگاهی با موضوع تاریخ کاوش های فرانسوی ها در ایران برگزار کرد. زهرا جعفر محمدیه باستان شناس که در کنار هیئت های فرانسوی در کاوشهای شوش مشارکت کرده بود، در زمان برگزاری نمایشگاه مسئولیت مجموعه های باستانی موزه ملی ایران را بر عهده داشت و مسئول فرانسوی نمایشگاه نیکول شوالیه در بخش شرق استان موزة لوور بود. برگزاری این نمایشگاه فرصت مغتنمی بود تا کارنامه حضور باستان شناسان فرانسوی در ایران در فضایی آرام بررسی شود و نشان دهد که فعالیت باستان شناسان فرانسوی در ایران این امتیاز را داشته که محرک و نخستین مشوق باستان شناسان ایرانی در دوره ای باشد که باستان شناسی ایرانی هنوز به شکل جدی مطرح و تحول آن به سوی استفاده از روش های مدرن آغاز نشده بود. در همان سال، موزه ملی ایران، که دکتر محمدرضا کارگر ریاست وقت آن را بر عهده داشت، میزبان یکی از اعضای گروه هنرهای اسلامی موزه لوور، دلفین میرودو بود تا امکان همکاری ها بررسی شود و پژوهش هایی در زمینه اسناد و مدارک ظروف زرين فام صورت پذیرد. در سال ۲۰۰۲، بخش هنرهای اسلامی موزه لوور میزبان زهرة روح فر، مسئول وقت مجموعه های دوران اسلامی در موزه ملی ایران، و عبدالله قوچانی، کتیبه شناس برجسته بود.
در زمینه باستان شناسی، موزه لوور در یک طرح بررسی و سه فصل کاوش هیئت ایرانی – فرانسوی بین سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ در نیشابور مشارکت کرد. این پژوهش های میدانی مشترک را رجبعلی لباف خانیکی به نمایندگی ایران، و مونیک کروران به نمایندگی مرکز ملی پژوهش های علمی فرانسه و پس از آن رو کو رائته از موزه لوور سرپرستی می کردند، این همکاری ها در قالب قرارداد سال ۲۰۰۴ بین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران و موزه لوور انجام شد. پس از امضای این قرارداد، لوور نمایشگاه بزرگ و مهمی را در سال ۲۰۰۷ به هنر ایرانی دوره صفوی اختصاص داد. دبیر علمی این نمایشگاه اسدالله سورن ملکیان شیروانی، پژوهشگر ارشد مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه بود، این نمایشگاه بسیار مورد توجه و اقبال قرار گرفت و موزه ملی ایران و تعداد زیادی از مجموعه های معتبر بخش عمومی ایران اشیاء مهمی را به این نمایشگاه فرستادند. در سال ۲۰۱۶ قرارداد تازه ای میان موزه لوور و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران بسته شد و راه را برای اجرای طرحهای تازه نمایشگاهی، پژوهشی، انتشاراتی و آموزشی گشود.
موزه لوور هشت بخش دارد: بخش مصر باستان، بخش شرق باستان، بخش یونان، اتروسک و روم باستان، بخش هنرهای اسلامی، بخش اشیاء هنری، بخش هنرهای تصویری بخش پیکره و بخش نقاشی، لازم است به این مجموعه موزه ملی اوژن دولا کروا را نیز بیفزاییم. هریک از این بخش ها موزه مرجعی در زمینه تخصصی خود هستند و در جریان نمایشگاه تهران حضور دارند تا بیانگر گوناگونی مجموعه های موزه لوور باشند. حدود پنجاه اثر در نمایشگاه موزه ملی ایران عرضه می شود که روایتگر تاریخ تشکیل مجموعه های موزه لوور، از زمان تأسیس آن در سال ۱۷۹۳ تا دوران معاصر است.
پادشاهان فرانسه، که علاقه مندان آگاه هنر و حامی مالی هنرمندان بودند، در کاخ لوور که اقامتگاه آنها در شهر پاریس بود و پس از عصر لویی چهاردهم در کاخ ورسای مجموعه های غنی و ارزشمندی از آثار نقاشی، مجسمه سازی و اشیاء عتیقه اگرد آوردند که بعدها هسته اصلی گنجینه کنونی لوور را تشکیل داد, خریدها و سفارشات متوقف نشد و این مجموعه اولیه را غنی تر کرد تا در زمان انقلاب کبیر فرانسه به مجموعه ملی تبدیل شد.
در سال ۱۷۹۳ و با گشایش «موزه مرکزی» این شاهکارها برای نخستین بار به معرض تماشای عموم گذاشته شد. در این زمان بود که فکر تأسیس موزهای جهانی مطرح شد که گردآورنده شاهکارهای تاریخ هنر جهان باشد: وقوع انقلاب فرانسه و پس از آن فتوحات ناپلئون سبب شد تا شاهکار های بزرگ هنری فرانسه و اروپا به پاریس سرازیر شود. این امر مکمل ارایند جمع آوری و کسب مالکیت مجموعه های بسیار معتبر اشياء عتيقه، از جمله مجموعه های کاردینال بورگزه و کاردینال البانی شد. لشکر کشی ناپلئون به مصر، در حالی که هیئت های علمی نیز او را همراهی می کردند، خودبه خود باعث غنی تر این مجموعه های موزه لوور نشد، ولی به هر حال نشان دهنده رشد و توسعه علائق و مطالعات موزه لوور در تمام طول سده نوزدهم تا روزگار ما بود.
گشایش موزه مصر در سال ۱۸۳۷ موزه آشور در سال ۱۸۴۷ و «بخش هنرهای اسلامی» در بخش آثار هنری در سال ۱۸۹۲ به معنای عینیت یافتن علاقه روزافزونی بود که در تمام سال های سده نوزدهم به تمدن های حوزه مدیترانه و جهان اسلام ابراز می شد. غنا یافتن مجموعه های باستانی به نقش مهمی پیوند خورد که موزه لوور در زمینه کشف و معرفی ای بزرگ باستانی در حوزه مدیترانه ایفا می کرد، زیرا در سده بیستم میلادی موزه لوور در اکتشافات باستان شناختی در یونان، مصر، میان رودان و ایران نیز مشارکت فعال داشت. خریدهای بزرگ – مانند خرید مجموعه کامپانا در سال ۱۸۶۱ و موارد بسیار مهم اهدا سبب شد تا مجموعه های موجود اشیاء عتیقه، تابلوهای نقاشی، تصاویر، مجسمه ها و اشیاء هنری کامل تر شود. علاوه بر این موزه لوور در تمام طول سده نوزدهم مجموعه های خود را با خرید آثار هنری معاصر غنی تر می کرد که همه ساله در «سالن» (Salon)، یعنی نمایشگاه سالانه نقاشی و مجسمه سازی موزه لوور برگزار می شد.
امروز لوور وارث تاریخی است که بی وقفه ناظر و راهنمای غنی سازی مجموعه های موزه است. هر اثری که به تملک موزه در می آید اندکی بر غنای این میراث ملی می افزاید و تحقق رؤیای بلند پروازانه جهانی بودن را کامل تر می کند که بنیانگذاران لوور در سر می پروراندند.
فرانسوا بریده (Francois Bridey) ژولین کانی (Julien Cuny) ژودیت انون (Judith Henon) دلفین میرودو (Delphine Miroudot)
دیدگاهتان را بنویسید