پس از چیرگی تازیان و برافتادن خاندان ساسانی، شهرهای ایران یکی پس از دیگری به چنگ تازیان افتاد. در فارس تنها شهری که در برابر یورش تازیان ایستادگی کرد، شهر استخر بود که مردمش تن به چیرگی بیگانگان نمی داد.
این شهر باستانی و کهن سال که بیش از دوازده سده، شاهد فر و پیروزی شهریارانهخامنشی و ساسانی بود، حاضر به شکست نمی شد. سپاه مسلمانان، شیراز را مرکز آماده باش خویش برای یورش به استخر برگزیدند و آنگاه که رفته رفته استخر در برابر آن ها تاب ایستادگی را از دست می داد (۲۲ه. ق.)، برای پیشگیری از خیزشهای مردمی در آینده، بسیاری از استخریان را به شیراز کوچاندند و همین، مایه ی رونق آبادانی بیشتر شیراز و نابودی تدریجی استخر شد. سرانجام در حدود سال 436 هـ. ق ( 1044م) «امیر ابوکالیجار» شهر استخر را به کلی ویران کرد و بقایای ساکنین آن را به شیراز کوچانید. پس از آن، شیراز مرکزيتی ویژه یافت ! اندک اندک جای گزین مرکز پیشین فارس و پایتخت هخامنشیان؛ یعنی استخر و حوزه ی تخت جمشید شد. از آن جا که بیم خیزش مردم فارس همواره خلفای بنی امیه را نگران ساخته بود، فرمانروایی خشن و خونریز به نام محمد بن یوسف ثقفی برادر حجاج بن یوسف بر سر مردم فرستادند تا از هرگونه جنبش و خیزش احتمالی پیشگیری کند.
روزگار صفاریان
در روزگار خلفای عباسی، شیراز و فارسی همچنان در زیر نفوذ و چیرگی تازیان بود، تا این که یعقوب لیث صفاری، بر فارس چیره شد و شیراز را مرکز فرمانروایی خویش کرد. از آن پس دوران بهروزی شیراز آغاز شد. یعقوب که اندیشه ی رهایی ایران از چیرگی و بیداد عباسیان را در سر میپروراند در سال 265 ه.ق. به سبب بیماری قولنج نتوانست به آرزویش برسد. با مرگ او، برادرش عمرو جانشین وی شد (۲۹۵ تا ۲۸۹ ه. ق، ۸۷۹ تا ۹۰۲ م). او نیز در آبادانی فارس و شیراز و بهروزی مردم، شیوه ی برادر را در پیش گرفت. «مسجد جامع عتیق» که بعد از قصر ابونصر و قلعه ی فهندژ و نقوشی ساسانی برم دلک و گویم، کهن ترین بنای شیراز است، به فرمان عمرولیث صفاری در سال ۲۸۱ ه.ق در کنار شهر آن روزی شیراز ساخته شد و تا کنون روزگار فرمان روایی صفاریان، برای مردم شیراز همراه با آرامش و بهروزی و رهایی از ستم های بی کران بیگانگان بود. راهی را که صفاریان در پیش گرفتند، خاندان های دیگر ایرانی «سامانیان و دیلمیان » نیاز ادامه دادند و هم چنان بر استقلال ایران و رهایی آن از چیرگی تازیان پای فشردند و به احیای زبان و فرهنگ فارسی و شکوه قوم ایرانی همت گماشتند.
روزگار دیلمیان (آل بویه) ۳۲۲ تا ۳۷۲ هـ.ق
پس از صفاریان، «آل بویه» شیراز را مرکز فرمانروایی خویش کردند. در این روزگار شیراز گسترش یافت و جمعیت آن رو به فزونی نهاد. «عضدالدوله دیلمی» (۳۳۸ تا ۳۷۲ هـ.ق، ۹۵۰ تا ۹۸۲م) در جنوب شرقی شیراز، شهرکی به نام «خسروگرد» پدید آورد. افزون بر آن، او بر روی رودخانه ی کر- در بخش کربال و خرامه- سدی ساخت که به «بند امیر» مشهور است. در خود شهر نیز بناهای بسیاری بر پا ساخت که می توان از کاخی در داخل شهر برای خودش نام برد که کتابخانه ی بسیار بزرگی داشت. به گفته ی مقدسی: «هیچ کتابی در انواع علوم تألیف نشده مگر این که نسخه ای از آن در کتابخانه ی عضدالدوله در شیراز باشد. بیمارستان عضدی نیز از ساخته های او بود که 24 طبیب در آن به درمان بیماران می پرداختند. در بیرون شهر نیز، فیل خانه ای ساخت که به گنبد عضد معروف شد. » بناهای دیگری که عضدالدوله در شیراز ساخت عبارت بودند از: نخستین بنای بقعه ی علی بن حمزه (ع)، مدفن علی عمادالدوله و صمصام الدوله، بنای نخستین دروازه ی قرآن؛ گهواره ی دید و …
جانشینان عضدالدوله نیز در آبادانی شیراز کوشش بسیار کردند. به فرمان (رکن الدوله دیلمی)، قنات «رکن آباد» در شمال شیراز احدات و آب رکنی په سوی شهر روان شد. زرکوب شیرازی در کتاب «شیرازنامه» درباره ی عمران و آبادی شیراز در روزگار آل بویه چنین می نویسد: «نقل است که شیراز در عهد دیالمه چنان معمور بود که آوازه ی رخص (ارزانی) و معموری و رفاهیت آن به جمیع دیار و اقالیم رسید و از هر طرف به آن جا روی آوردند». طبق نوشته ی ابواسحاق استخری (درگذشته به سال 346 هـ.ق) در کتاب مالک و ممالک، در این روزگار تعداد زیادی از مردم شیراز زرتشتی بودند و در آتشکده ای به نام «موبان» آزادانه به عبادت می پرداختند.
روزگار سلجوقیان
از آن جا که روزگار سلجوقیان بیشتر به زد و خورد و جنگ و گریز در فارس گذشت، فرمان روایان این خاندان چندان به آبادانی شهر و آسایش مردم نیندیشیدند و دستاوردی جز هراس و ناامنی و غارت برای شیراز نداشتند. به دیگر سخن می توان گفت که روزگار آبادانی شیراز با پایان یافتن روزگار بوییان به پایان رسید و جای آن را جنگ و بیداد گرفت. تنها، فرمان روایی به نام «قراچه» در شیراز مدرسه ای در نزدیکی مسجد جامع عتیق ساخت و به سبب مردم داری و دادگری، تا حدودی بر عمران و آبادی شیراز افزود. پس از قراچه، «اتابک متکوبرس» نیز مدرسه ای می سازد که جایگاه گروهی از روحانیون می شود. وزیر و مشاور او به نام «ابونصر لالا» نیز مدرسه ای به نام لالائیه می سازد. پس از منکوبرس، «اتابک بزابه»، فرمان روای فارس می شود؛ همسر او (زاهده خاتون) مدرسه ی زاهده را برپای می دارد. «تاج الدین شیرازی» پس از اتابک بزابه به دستور ملک شاه به فرمان روایی فارس میرسد. او نیز مدرسه ی تاجیه و کاروان سرا و مناره ای در شیراز بنا می کند. سلجوقیان ۸۵ سال بر فارس فرمانروایی کردند و با سرپیچی «سنقر بن مودود» ملقب به اتابک مظفرالدین، خاندان دیگری در فارس به قدرت می رسند که «اتابکان سلغری» نامیده می شوند.
روزگار اتابکان (عصر سعدی) (۵۹۳ تا ۹۸۹ ه.ق، ۱۱۹۹ تا ۱۲۸۷ م.)
اتابکان سلغری نزدیک به ۱۲۰ سال در شیراز فرمان روایی کردند و در آبادانی این شهر کوشیدند. «مسجد نو» در شیراز از بناهای این خاندان است که بین سال های 598 تا 615 هـ . ق ساخته شده و هنوز پا برجاست. احداث تخت قراچه (باغ تخت کنونی)، بازسازی باروی شیراز، بنای چند بازار و آب انبار و مدرسه و بیمارستان و کاروان سرا، هم چنین بنای نخستین بقعه بر مزار حضرت شاه چراغ و بنای آجری زیبایی در حاشیه ی جنوبی باروی شیراز که به نام «خاتون قیامت» خوانده می شود، از دیگر آثار اتابکان است. روزگار اتابکان در فارس همراه با جنگ و خون ریزی آغاز شد، اما در روزگار فرمان روایی «اتابک سعد بن زنگی»، روزگار بهروزی و آرامش برای فارس فرا رسید و در روزگار فرزندش «ابوبکر بن سعد زنگی» دوران درخشانی در تاریخ شیراز و فارس آغاز شد. در همین روزگار به تدبیر ابوبکر بن سعد، شیراز از بلای مغولان در امان ماند و این مرد، با سیاستی خردمندانه و روشی کج دار و مریز و بصیرانه، این شهر را از آتش خانمان برانداز مغول برکنار نگاه داشت و آن را پناه گاه آن همه مردمانی کرد که از برابر تندباد هجوم این قوم، رو به گریز نهاده بودند….
هم در این روزگار بود که «سعدی شیرازی» بزرگ ترین آثار ادبی فارسی – گلستان و بوستان – را پدید آورد و در پناه مهربانی های این خاندان توانست به آن چنان قله ی بلندی از هنر و ادب دست یابد که تا همیشه نامش با عنوان استاد سخن همراه و همتاست.
روزگار پادشاهان اینجو و آل مظفر (عصر حافظ)
در این روزگار، هر چند جنگ و ستیزهای فراوانی در گوشه و کنار فارس رخ می دهد، اما فرمان روایان این خاندان از آبادانی شیراز غافل نشده و به ساختن بناهایی می پردازند که می توان از بازسازی باروی شیراز، بنای کاخی در صحرای جعفرآباد به دست مسعود شاه، و نیز بنای مدرسه ای به نام مدرسه ی مسعودیه نام برد. ابواسحاق اینجو ساختمان خدای خانه را در میان صحن مسجد جامع عتیق بنا کرد و مادرش «تاش خاتون» بقعه ی شاه چراغ را نوسازی کرد. از افتخار آمیزترین رخ دادهای این روزگار، «زندگی حافظ»، بزرگ ترین غزل سرای فارسی و یکی از برترین شاعران ایران و جهان است.
روزگار تیموریان
«تیمور گورکانی» که از سمرقند برخاسته بود ، سودای جهان گیری داشت. وی که نسب خویش را به چنگیز می رساند، با یورش های پیاپی، بخش های بزرگی از سرزمین ایران را یا به چنگ آورد یا امیری به فرمان روایی آن جا گسیل داشت. تیمور دوبار به شیراز یورش آورد و خاندان آل مظفر را برانداخت (۷۸۹ ه.ق). گویند او در شیراز با خواجه حافظ ملاقاتی داشته و میان آنها گفتگو و مشاعره ای نیز صورت گرفته است.
روزگار صفویه
شیراز در روزگار صفویه، جایگاه شایسته و ارجمندی داشت. «الله وردی خان» و پسرش «امام قلی خان» قوللر آغاسی، روی هم رفته نزدیک به 40 سال بر فارس فرمان راندند (1003 تا 1043 هـ.ق). امام قلی خان دو بنای ماندگار از خود بر جای نهاد که یکی «مدرسه ی خان» در شیراز و دیگری «پل خان» بر روى رود کر، سر راه مرودشت است. مسجد جامع عتیق و بسیاری از بناهای دیگر، در روزگار «امام وردی بیگ خلف بیگی» یکی دیگر از فرمان روایان صفوی، بازسازی و مرمت شد. همچنین این فرمان روای نیکوکار مدرسه ای به نام امامیه در محله ی سنگ سیاه ساخت. «ملاصدرا»، فیلسوف بزرگ اسلامی، در این روزگار می زیست؛ و در اواخر عمر خود بنا به دعوت امام قلی خان به شیراز بازگشت و در مدرسه ی خان درس می داد. الله وردی خان در سال ۱۰۲۱ ه.ق در اصفهان درگذشت. به دستور شاه عباس جنازه ی او را با تشریفات خاصی به مشهد مقدس بردند و در کنار حرم امام رضا (ع) در قبری که خود الله وردی خان ساخته و به نام او مشهور است، دفن نمودند. پسرش امام قلی خان که بعد از او والی فارسی شد در سال 1043 ه .ق به دستور شاه صفی همراه با خانواده اش کشته شد.
روزگار افشاریان
خاندان صفوی در سال ۱۱۳۵ هـ.ق به دست «محمود افغان» شکست خوردند و افغان ها دست به کشتار و غارت شهرهای اصفهان و شیراز زدند. اما فتنه ی افغانان با خیزش «نادر شاه» برافتاد و با شکستی که اشرف افغان در منطقه ی زرقان فارس از سپاه نادر خورد، افغانان برای همیشه خاک ایران را ترک کردند. نادر شاه افشار، پس از شکست دادن اشرف افغان در سال 1142 هـ.ق به شیراز وارد شد. وی نخست با پرداخت ۱۵۰۰ تومان، دستور بازسازی بقعه ی شاه چراغ را داد و سپس قندیلی از طلا با زنجیرهای بلند نقره ای به مرقد آن حضرت هدیه نمود. او هم چنین فرمان داد تا آرامگاه حافظ را نیز مرمت و بازسازی کنند.
روزگار زندیه (۱۱۸۰ تا ۱۲۰۹ هـ.ق)
شیراز که در تاریخ پرفراز و نشیبش، روزگاران تلخ و شیرین بسیاری را از سر گذرانده بود، در روزگار «کریم خان زند» به یکی از بهترین و آرام ترین دوران خویش میرسد. خان زند که برخوردار از منشی راستین شخصیتی مردم دار بود، پس از برانداختن فتنه های بسیاری که پس از مرگ نادرشاه برخاسته بود، در سال ۱۱۸۰ هـ.ق شیراز را به پایتختی برگزید. او به مدت ۱۳ سال کمر مردانگی بر آبادانی این شهر و آسایش مردم بست که دستاورد کوشش های او بناهای بسیاری است که امروزه به نام «مجموعه ی زندیه» در مرکز شیراز، هم چنان پابرجا محل بازدید گردش گران است. شیراز در روزگار کریم خان زند، غبار خستگی های تاریخی را از تن خود تکاند و به آن چنان آرامش و آبادانی دست یافت که در سراسر تاریخش بی مانند است. نخستین کوشش های کریم خان، بازسازی باروی شهر با سنگ و گچ بود. سپس به وضع دروازه های شیراز نیز رسیدگی کرد و به آن ها سر و سامانی اگر چه در بخش مجموعه ی زندیه در همین کتاب، به بررسی کامل بناهای زندیه می پردازیم، اما بد نیست که در این جا نگاهی گذرا به آنها داشته باشیم: یکی از مهم ترین و اصلی ترین بناهای کریم خان، ساختمان «ارگ» است که هم چون نگینی بر دل شهر می درخشد. این ساختمان که جای گاه زندگی خانواده ی کریم خان بوده، دارای دیواری بلند و چهار برج است که از آجر پخته ساخته شده است. «دیوان خانه» اندکی بالاتر از ساختمان ارگ قرار دارد که جای گاه فرمان روایی و اداره ی امور مملکت بوده است. «باغ نظر» که ساختمان کلاه فرنگی در آن ساخته شده جای گاه پذیرایی از سفیران خارجی بوده است و امروزه به عنوان موزه ی پارس نگهداری می شود. از دیگر ساختمان های مجموعه ی زندیه بازار، مسجد، حمام و آب انبار وکیل است که هر کدام نمونه ی شگفت انگیزی از معماری و هنر این دوران به شمار می رود. «بازار وکیل» اثر بی مانندی است که بخش شرقی میدان شاه را فرا گرفته و همچنان مرکز داد و ستد و بازرگانی در این شهر است. در روزگار کریم خان، در تشکیلات شهری نیز دگرگونی هایی پدید آمد. محلات نوزده گانه ی شیراز به یازده محله کاهش یافت. به وضع کوچه ها و گذرگاه ها رسیدگی شد و برای بیرون رفتن پس آب ها و نیز آب باران، آب روهایی در زیر زمین ساخته شد و چهره ی شهر یک سره رو به زیبایی و آبادانی نهاد. از دیگر کارهای عمرانی کریم خان، بازسازی مزار شاعران و بزرگان مذهبی شیراز است. وی همچنین دستور داد تا آب رکن آباد را به شیراز برسانند. باغ هاى سرسبز و بسیار زیبایی به فرمان وی در شیراز پدید آمد که مایه ی زیبایی و خرمی شهر شد. این پادشاه محبوب در روز 13 یا 14 صفر سال ۱۱۹۳ ه.ق در شیراز درگذشت. همان شب آقا محمد خان قاجار با چهارده تن از خویشان خود از شیراز فرار کرد و در سال ۱۱۹۹ ه.ق در تهران «دارالخلافه» رسماً بر تخت سلطنت نشست.
روزگار قاجاریه
شاهان قاجار چندان دل بستگی به زندگی در شیراز از خود نشان ندادند. آقامحمدخان به بسیاری از بناهای زندیه دست درازی کرد و مصالح ساختمانی آنها را برای ساختن کاخ خود به تهران برد. اما از آنجا که میان خاندان های بزرگ محلی شیراز رقابت و چشم و هم چشمی وجود داشت، هر کدام می کوشید تا بنای تازه ای بسازد و از دیگری وانماند. «میرزا ابوالحسن خان مشیرالملک» وزیر فارس، مسجد و حسینیه ی مشیر را در محله ی سنگ سیاه بنا کرد. خاندان «قوام الملک» نیز، حسینیه ی قوام را در محله ی بالاکفت، و مسجد نصیرالملک را در محله ی اسحاق بیگ احداث کردند. افزون بر این ها دو ساختمان باشکوه و اعیانی نیز برای خود ساختند؛ یکی با نام «نارنجستان قوام» و در کنار آن «خانه ی زینت الملک»، که هر دو به موزه تبدیل شده است. در این روزگار، شاعران و نویسندگان برجسته ای زندگی می کردند که می توان از شاعر نابینا «شوریده ی شیرازی» و هم چنین «قاآنی شیرازی» که با محمد شاه و ناصرالدین شاه قاجار هم زمان بوده است، یاد کرد. یکی از بزرگترین خدمات فرهنگی این دوران در شیراز، نوشتن کتاب ارزشمند «فارسنامه ی ناصری» توسط حاج میرزا حسن حسینی فسایی است که در بردارنده ی تاریخ و جغرافیای کامل فارسی از روزگار باستان تا روزگار نویسنده است. کتاب دیگری که در این زمینه و در همین روزگار نگارش یافت، «اٹار عجم» می باشد که نویسنده ی آن فرصت الدوله ی شیرازی است.
دیدگاهتان را بنویسید